Khodnevis - نفرین ابدی
یک عکسهایی هست، یک سری فیلم هست. به هر حال آدم ممکنه دقت کنه، چند تا صورت معلومه، وقتی آدم دقت میکنه. فلانی دامادت رو دیدم، ماشاالله خوب میزدها، چنان باتوم را تو سر این اغتشاش گرها خورد میکرد، یاد حمله مغول افتادم. آفرین. ماشالله.
یک روز بچه آدم میاد خونه، گریه میکنه، میگی چی شده بابا؟؟ کی زدت!!؟؟
بعد آدم میفهمه که مشکل همینه، نه تنها کسی نزده، کسی نزدیکش هم نمیاد.
آخه باباش تو سپاه کار میکنه، پدر مادرها به بچههاشون میگن، دور و ور این بچه نرید. حالا میتونی با باتوم بری سراغ هم کلاسیهای بچت مجبورشون کنی باهاش بازی کنند؟؟؟
شاید بتونی.
شاید بتونی.
آدم دنبال مقصر میگرده!!! اون کسایی که منو شیر میکردن کجان؟؟؟ اون مجری تلویزیون، اون آخوند، کسی نیست، صدایی نمیاد.
زندگی خیلی بیرحم هست برادر سپاهی، خیلی بیرحم، وقتی داشتی ضربههای آخر را به محسن روح الامینی میزدی، احتمالا دعا کرده، گفته خدایا بزار از این مخمصه خلاص شم، دیگه بیرون نمیام، فقط یک کاری کن تمومش کنن. غلط کردم. باورش نمیشود یک اعتراض خیابونی آنقدر جدی بشه، حیف، خدا صداش را نشنید، زندگی خیلی بیرحم هستش. تو هم میبینی، واسه تو هم جدی میشه.
نزدیک عروسی آدم یک دفعه میبینی همه چی به هم خورد، هر چی پیگیر میشی نمیفهمی چرا!!!
بعد از چند وقت میفهمی، یک کسی، یک عکسی، معلوم نیست از کجا آورده نشون داده به بابای طرف. شاید بتونی با اسلحه بری عشق را بخری، شاید هم نشه.
چند سال دیگه بچه آدم بزرگ میشه عکس را میبینه، زندگی آدم میشه جهنم.
یک عکسهایی هست که یک حرفهایی میزنه، مجری تلویزیون نمیتونه سانسورش کنه.
صدای یک گلوله میاد، یک نفر یک تیر خالی کرده تو مخ خودش.
چند سال دیگه بچه آدم بزرگ میشه عکس را میبینه، زندگی آدم میشه جهنم.
یک عکسهایی هست که یک حرفهایی میزنه، مجری تلویزیون نمیتونه سانسورش کنه.
صدای یک گلوله میاد، یک نفر یک تیر خالی کرده تو مخ خودش.
منبع:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.