.: Arash Sigarchi :. � Blog Archive � برای رضا تاجیک و چشم های امیدوارش
گوشی را که می گذارم ، بغضم می ترکد. شرمنده ام از این همه عزت ، از این همه غرور. از این همه پایداری و از این همه استواری.
دیروز خبرش را خواندم که رضا تاجیک آزاد شده. آزاد که نه ، وقتی یک وثیقه چند ده میلیونی می گذاری و بیرون می آیی از اسارت صد برابر بدتر است. اما خواندم آمده است بیرون. گوشی را بر می دارم زنگ می زنم. خودش با صدای گرمش بر می دارد.
- آقا رضا سلام . خوبی ؟ آرش هستم.
: قربانت . خوبی.
- آقا خیلی خشحالم بیرونی .
: آره دیگه ، فعلا هستیم.
- آقا رضا من از روت شرمنده ام.
: دشمنت شرمنده. چرا
- همین که ما اینجا نشسته ایم و شماها را می گیرن و ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم.
: (می خندد) نه ، آقا شما خیلی هم زحمت می کشید.
این دومین بازداشت رضا بود. بار اول همان روزهای اول بعد از انتخابات بازداشت شد اما بعد از چند ماه آمد بیرون اما دو هفته ای طول نکشید که دوباره گرفتندش. شب قبل از از دستگیری دوم بهش زنگ زده بودم. گفتم اگر فکر میکنی بد نمی شه ، یه اظهار نظری بکن. خندید و گفت بد بشه چیه . دیگه کسی نمونده . اگر من هم حرف نزنم که هیچی. گفتم بذاریم صبح مصاحبه کنیم ، گفت تا اون موقع من رو می گیرن ها …. جدی نگرفتم اما وقتی فردا تماس گرفتم. او نبود . او در بازداشت دور دوم بود.
خوشحالم رضا آزاد شده و امیدارم همه بچه ها آزاد شوند. همه شما ها که در بندید و من از روی گل تان شرمنده ام :
مسعمود باستانی ، احمد زید آبادی ، عماد باقی ، فریبا پژوه ، ساسان آقایی ، کیوان صمیمی ، مهدی محمودیان ، آ سید مصطفی تاجزاده ، عیسی سحرخیز ، بدرالسادات مفیدی و …
منبع:
http://sigarchi.net/blog/?p=4573
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.