۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

دروغ چرا، تا قبر آ آ آ آ

رسانه شمائید جنبش راه سبز - دروغ چرا، تا قبر آ آ آ آ


سید ابراهیم نبوی

جعفر پناهی یکی از پرافتخارترین فیلمسازان معاصر ایران که از اولین آثارش تا کنون به ساختن فیلمهایی انسانی و زیبا و با محتوای انتقادی از شرایط سیاسی و اجتماعی کشور پرداخته و مهم ترین جایزه بین المللی سینمای جهان، یعنی جایزه نخل طلا را گرفته است، دو روز قبل دستگیر شد. چنانکه فرزندش به رسانه های گروهی گفته است، جعفرپناهی همراه با خانواده خود و با هجوم حدود 25 نفر از ماموران امنیتی دستگیر شد. ساعاتی بعد دادستانی اعلام کرد که " جرم این فیلمساز به هنر و سیاست مربوط نیست"، اما اعلام نشد که وی به چه دلیل بازداشت شده است. جعفر پناهی جزو فیلمسازانی است که بارها در جشنواره های مختلف با نشانه سبز حضور یافته و حمایت خود را از جنبش سبز اعلام داشته است.

اینکه یک کارگردان سینما دستگیر شود و یا تحت تعقیب قرار بگیرد، چیزی عجیب نیست و اینکه فیلمسازی در ایران علیرغم محدودیت های بسیار فراوان دولت بر سینما، صریحا خود را منتقد و مخالف دولت بداند هم چیز عجیبی نیست. از سوی دیگر دستگیر کردن مخالفان نیز نه یک خبر ویژه، بلکه اتفاقی روزمره است و چندین سال است که هر روز می شنویم که فلان مخالف سیاسی و یا فلان هنرمند منتقد به زندان افتاده است. حتی می خواهم بگویم لشگرکشی برای دستگیری یک چهره فرهنگی هم که جز دوربین و یا قلم چیزی دیگر ندارد، در ایران کنونی چیز عجیبی نیست، اما آنچه عجیب است آن است که چرا مسوولان امنیتی و سیاسی و قضائی کشور، در این موارد دروغ می گویند؟

اگر چه ساعاتی پس از آنکه خبر دستگیری شبانه " جعفر پناهی" اعلام شده و دادستانی دستگیری وی را بی ربط به کارش در سینما دانست، خبر دیگری که توسط رسانه های نزدیک به دولت اعلام شد، علت دستگیری را " تولید فیلم جدید جعفر پناهی در مورد وضع کنونی سیاسی کشور" دانست، اما تمرکز روی آنچه دادستانی اعلام کرد، نشان می دهد که دولت و سیستم قضائی به شکلی کاملا ناشیانه و آشفته در مواردی دروغ می گویند که عقل سلیم هر چه در آن عمیق شود به نتیجه ای معقول دست پیدا نمی کند.

چرا حکومت به جای اینکه صراحتا اعلام کند که ما آقای جعفر پناهی را دستگیر کردیم، چون ایشان مخالف با دولت است، سعی می کند دلیلی جز آنچه هست را به عنوان دلیل دستگیری این کارگردان سینما اعلام کند؟ آیا حکومت پس از اینکه حداقل ده تا پانزده چهره سینمایی در ماههای اخیر دستگیر و زندانی شده و برخی از فیلمسازان معتبر کشور ایران را بخاطر شرایط کنونی ترک کرده اند، از اعلام خبری که همه می دانند ابا دارد؟ آیا اگر اعلام شود که بهزاد نبوی به دلیل اختلال در ترافیک دستگیر و ماهها به زندان انفرادی افتاده است، کسی این حرف را باور می کند؟ آیا اگر نماینده دولت اعلام کند که علت دستگیری دهها روزنامه نگار، جرایم غیر مطبوعاتی است، کسی این گفته را می پذیرد؟ اصلا چگونه می شود که فقط به جرایم رانندگی روزنامه نگاران و فیلمسازان و سیاستمداران رسیدگی می شود؟

من هنوز نمی توانم بفهمم حکومت از چه می ترسد و به چه دلیل مسوولیت کاری را که در ملاء عام از آن دفاع می کند، نمی پذیرد؟ وقتی معاون وزارت ارشاد در برنامه بیست و سی حاضر شده و ضمن پذیرش توقیف دو نشریه اعتماد و ایراندخت در یک روز، اعلام می کند که هنوز هم دولت باید برخورد تندتری با مطبوعات بکند، چرا دولت می ترسد که اعلام کند ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران، فیلمسازان و اهل فرهنگ و هنر است؟

شاید فکر کنیم که وقتی کسی مانند آیت الله جنتی در نمازجمعه خود از قوه قضائیه می خواهد که هرچه زودتر تعدادی را اعدام کند، یا فردی مانند سید حمید زیارتی( روحانی) از حکومت می خواهد فاجعه کشتار 67 را در حال حاضر تکرار کند و وقتی که همه مسوولان ذیربط از همدیگر بخاطر برخوردهای وحشیانه شان با مردم هر روز قدردانی و تشکر می کنند، چه واهمه ای وجود دارد که حکومت بگوید که شاعران را چون شعر می گویند دستگیر می کنیم، سیاستمداران را چون از آزادی دفاع می کنند زندانی می کنیم، فیلمسازان را چون فیلم می سازند زندانی می کنیم، و روزنامه نگاران را چون مردم را آگاه می کنند، به زندان انفرادی می فرستیم. به نظر شما، حکومت از گفتن چیزی که همه می دانیم، چه ترسی دارد؟

در هفته گذشته دهها بار مسوولان حکومتی در مورد دستگیری عبدالمالک ریگی دروغ گفتند، دروغهایی که هیچ دلیل و منطقی برای آن وجود ندارد. در هفته گذشته رسانه های دولتی بارها و بارها در مورد بزرگان طرفدار جنبش مردم، از جمله خاتمی و هاشمی بصراحت دروغ گفته اند و دائما این دروغ ها را تکرار می کنند. نظرسنجی ها نشان می دهد که حداقل چهل درصد مخاطبان خبرهای صدا و سیما از اخبار رسمی کشور استفاده نمی کنند. و به نظر می رسد حکومت همچون کودکی که به دروغ عادت کرده و پیش از فکر کردن به هر چیزی دروغ می گوید، این عادت را نمی تواند ترک کند.

البته که دروغ گفتن از اولین هنرهای بشر است و هیچ چیز تازه ای بخصوص در عالم سیاست نیست، ولی گفتن دروغی که هیچ کس باورش نمی کند و تاریخ اعتبار آن نیز حتی به یک روز نمی کشد، کاری بی نتیجه است. در کاخ شیشه ای زندگی رسانه ای کنونی چگونه می توان دروغهایی به این عظمت گفت و با اطمینان به چشم مردم خیره شد و از آنها درخواست کرد تا حکومت را و تنها همین حکومت را به عنوان مظهر حقانیت و راستی در جهان بپذیرند؟

منبع:

http://www.rahesabz.net/story/11441/


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

نظرسنجی در رابطه با فعالیت این وبلاگ خبری

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter

    درخواست همکاری:

    web counter
    سلام بر بازدید کنندگان عزیز،
    شما هم می توانید سهراب را در افزایش کیفیت و کمیت مطالب با ارسال لینک خبر و یا مطالب خودتان که به نوعی در ارتباط با خبر های روز جنبش سبز است، یاری دهید. مطلب شما در اولین فرصت درج خواهد شد. برای این منظور، مطلب یا لینک مورد نظر را به آدرسsohraabirani@gmail.com ارسال دارید.
    با تشکر از حسن همکاری شما،
    سهراب