هادی قابل
میلاد با سعادت مصلح کل، خاتم النبیین (ص) و امام صادق(ع)، بر همه مسلمانان و بلکه همه تشنگان صلح ، مدارا و گفتگو، مبارک باد.
واژه اصلاح در اصطلاح سیاسی معادل (رفرم) در برابر (انقلاب) به کار می رود.دگرگونی هایی که در جامعه ها پدیدار می شود، گاه آرام و با آهنگ کند و روبنایی است که در این صورت به آن (رفرم یا اصلاح) گفته می شود. کسانی را که در پی چنین دگرگونی هایی هستند (رفرمیست) یا اصلاح طلب می نامند. در برابر انقلاب: یعنی دگرگونی بنیادی اجتماعی و ناگهانی و تند. کسانی که خواستار دگرگونی بنیادی و ناگهانی اند انقلابی نامیده می شوند.
اما اصلاح در فرهنگ دینی فراتر از اصلاح در فرهنگ سیاسی است. زیرا اصلاحات در فرهنگ دینی، گاه تدریجی و روبنایی است و گاه بنیادی و ناگهانی است. به عبارت دیگر باید به زمینه های آن توجه کرد. اگر فساد و ظلم در جایی بنیادی باشد ودر باور مردم ظلم پذیری جا خوش کرده باشد، اصلاح آن هم زیر بنایی و بنیادی خواهد بود. اما اگر روبنایی باشد اصلاح آن هم روبنایی خواهد بود. اصلاح درمفهوم اجتماعی، یعنی اصلاح ناهنجاری ها ی اجتماعی و اصلاح تباهی ها، ناروایی ها، فسادها و کژی ها و به هنجار درآوردن جامعه در عرصه باور و عمل.
در قرآن کریم اصلاح به این معنی بسیار آمده است.«ولاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها وادعوه خوفاً و طمعاً انّ رحمة اللّه قریب من المحسنین.اعراف، آیه 56» هرگز در زمین پس از اصلاح آن، به فساد و تباهی برنخیزید و خدا را در حالت ترس و امید بخوانید، البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
همانطور که می بینیم در آیه شریفه اصلاح و افساد در برابر هم آمده است و به انسان ها هشدار داده که در برابر زمینه های مساعدی که در اثر تلاش پیامبران و به حقیقت پیوستن قانون های الهی برای اصلاح زمین و رشد و کمال انسان به وجود آمده است، به معارضه بر نخیزید و به فساد و تباهی نپردازید و حیات سالم و پرنشاط و پویای انسانی را با پیروی از هواهای نفسانی، به تباهی نکشانید.
امام باقر(ع) درپرسش از تفسیر آیه یاد شده فرمود:« انّ الارض کانت فاسدة فاصلحها اللّه عزّوجل بنبیّه (ص) فقال: و لاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها». زمین را فساد فرا گرفته بود، خداوند به وسیله پیامبرش آن را اصلاح کرد. سپس فرمود: در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید.»(1)
با نگاهی به جامعه های بشری و به ویژه جزیره العرب، در عصر پیدایش اسلام و بعثت آخرین پیامبر الهی(ص)، با این واقعیت رو برو می شویم که، جامعه های انسانی در آن زمان نیازمند اصلاحاتی اساسی و ساختاری و بلکه انقلابی اجتماعی بودند.
مناسبات سیاسی بر پایه زور، شمشیر وقدرت استوار بود. مناسبات اقتصادی بر پایه ربا و استثمار و بهره کشی از ضعیفان و تهیدستان توسط سرمایه داران و مترفین استوار بود. فرهنگ و دانش در انحصار عده ای، آن هم خلاصه در شعر و ادبیات جاهلی برای گرم کردن بزم شراب و عیش و عشرت قرار گرفته بود. اخلاق مقوله ای فراموش شده و به دور از عرصه حیات اجتماعی بود. زن موجودی شوم، مزاحم، محکوم و نبودش بهتر از بودش تلقی می شد. هرگاه در خانه ای دختری زاده می شد، پدر را چنان خشم و نفرت فرا می گرفت که صورتش از غیظ کبود می شد و اندیشه اش رهایی هرچه سریعتر از این مولود شوم بود! او با دستان خود دخترک نگون بخت را در دل خاک زنده به گور می کرد تا مورد شماتت دیگران قرار نگیرد!
قتل، غارت، دزدی، تجاوز، ستم، شراب، مستی، ربا، تکبر، فخر فروشی، عصبیت، جهل، شمشیر وبت پرستی سکه رایج جامعه های آن روز بود.
در چنین هنگامه ای مردی به پا می خیزد و رسالت خود را فلاح و رستگاری انسان ها اعلام می دارد. مردی از متن مردم و از جنس خو دشان، مردی که از پیش از دعوتش به دین و آیین جدید، به صداقت، امانت، جوانمردی، عفت، و اخلاق شهره بوده است.
او منادی اصلاح جامعه است. مصلحی که با صبر و حوصله، تحمل بر اذیت و آزار، اهانت و تحقیر، می خواهد جامعه اش را از منجلابی که هر روز بیشتر در آن فرو می رود نجات دهد. او هرگز نمی خواهد برای این اصلاح دست به قبضه شمشیر ببرد و بازور، تهدید، اکراه و اجبار به تغییر ساختار جامعه دست بزند! او می خواهد اصلاحاتی فراگیر و همه جانبه بوجود آورد. هم در باورها و اعتقادات، هم در مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه تغییر ایجاد کند. او می خواهد به جای زنده به گور کردن دختران، خم شود و دست دختر خودرا ببوسد و بگوید«فداها ابو ها= پدر به فدای دختر باد» این یک تحول است. تحولی فکری، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و بنیادی. او و پیروانش سنگ را بر سر وصورت خود تحمل می کنند و لی حاضر نیستند به کسی آسیبی بزنند و از مواضع اصولی و اصلاحی خود هم یک قدم عقب نشینی نمی کنند. او زندگی در شعب ابی طالب و در محاصره شدید اقتصادی را تحمل می کند، اما از باور ها و اصول ارزشی تحول آفرین جامعه کوتاه نمی آید. به او پیشنهاد مال فراوان، دختران زیبا روی، سیادت و سروری جامعه را می دهند، تا بلکه بتوانند از این موج تحول و تغییر جلوگیری کنند؛ اما او پاسخش این است که:« اگر ماه را در یک دستم و خورشید را در دست دیگرم قرار دهید، برای یک لحظه هم از راهی که گزیده ام و از رسالت اصلاحی و رو شنگری خود دست بر نمی دارم.»
سیزده سال فرد به فرد، خانه به خانه، محله به محله، تبلیغ کرد، آموزش داد، آیات رحمت الهی را خواند، بشارت داد، انذار کرد، نیرو ساخت، جامعه خویش را اصلاح کرد و تحولی بزرگ در جزیره العرب به وجود آورد. تحولی که خیلی زود پا را از مرز های جزیره العرب بیرون گذاشت و به اطراف آن سرایت و سپس عالم گیر شد.
پس از سیزده سال رنج بعثت وپایه گذاری اصلاحات اساسی در جامعه، با هجرت به یثرب ( مدینه) حیات نوینی آغاز می شود. این هجرت، هجرت از جاهلیت و ساختار پوسیده جامعه، به حیاتی نوین و طیبه است. ده سال برای پیامبر(ص) فرصتی را پدید آورد تا سنگ بنای تمدنی را بگذارد که تا ده ها قرن پس از خود به حیات طیبه اش ادامه دهد.
امروز اسلام،(علیرغم همه پیرایه هایی که دشمنان دانا و دوستان نادانش بر آن می بندند) دین رحمت، مدارا، مهربانی، صلح و همزیستی است. سیره پیامبر گرامی و فرهنگ غنی آن هم چون گوهری بر تارک جامعه های بشری می درخشد. این حقیقت که اسلام در پی آزادی، آگاهی،عزت، امنیت، رفاه و سعادت انسان ها است، حقیقتی است که بسیاری از منصفان غیر مسلمان به آن اعتراف کرده اند.
رسالت آن روز پیامبر (ص)، امروز بر دوش همه مصلحان از امت و پیروانش می باشد؛ که نگذارند غبارجهل، خود خواهی، کج فهمی، کینه توزی و برداشت های نا صواب، بر چهره درخشان این دین رحمت بنشیند. امروز هم بشریت به اسلام و اصلاحات آن نیازمند است. اما مصلحانی فداکار و از خود گذشته می طلبد تا خودرا برای رسیدن انسان ها به فلاح و رستگاری فدا کنند؛ نه آن که دین و انسانیت را فدای هواها و هوس های خود کنند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- کلینی, کافی, ج8, ص58./ علامه مجلسی, بحارالانوار، ج25، ص28./ تفسیرنورالثقلین, ج2، ص41.
منبع:
http://www.rahesabz.net/story/11223/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.