۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

وین، لانه جاسوسانِ تهران

ايران در جهان | Iran dar Jahan | وین، لانه جاسوسانِ تهران



سازمان های اطلاعاتی ایران، وین را تبدیل به مرکز عملیاتی شان کردند: نتیجه رابطه میان دو کشور که برای غربی ها هشدار دهنده است.
یک پناهنده سیاسی ایرانی که سالهاست در وین زندگی می کند، قصد داشت برای کمک به هم وطنانش که از سرکوب رژیم ملاها فرار می کنند، موسسه ای راه اندازی کند؛ بی شک مصمم در تصمیم شجاعانه اش و با خیالی راحت که از حال و هوای آرام پایتخت اتریش ناشی می شود.
چرا که وین حداقل برای مخالفان سیاسی خارجی شهر مطمئنی نیست. سرویس های ترسناک اطلاعاتی ایران این شهر را صحنه عملیات شان کرده اند. این ایرانی نامحتاط هم آن طور که ایرانیان مقیم خارج می گویند، یک پیام "اخطار" دریافت کرد. در روز روشن ماموران ایرانی وارد دفتر او شدند. آنها بدون ترس از پلیس اتریش مدارکی که می خواستند به یغما بردند.
او توضیح می دهد: "آنها هر کاری که بخواهند می کنند و تو هم هیچ کاری نمی توانی بکنی. این واقعا نتیجه اصلی ای بود که می توان از این داستان گرفت. از این به بعد من انتخاب دیگری ندارم جز آن که پنهانی کار کنم، زیرا مرحله بعدی بچه هایم هستند. یک دوست اتریشی که از جریانات باخبر است به من هشدارش را داد".
این روایت وحشتناک با تصویر آرام، حتی گاهی ملال آور جمهوری واقع در آلپ که به میراث موسیقی و ظرافت راه و روش زیستنش معروف است، مغایرت دارد. اتریش دیگر تنها در ظاهر آرام است. زیرا ایران در پناه نرده های فلزی سفارت ثروتمندش مرکز پلیس اطلاعاتی غم انگیز و بدنامش را مستقر کرده است.
به گفته مخالفان، یک لشکر واقعی کوچک با بیش از صد نفر در آن مشغول به کارند. و حتی برای آن که خیلی توی چشم نباشند قسمتی از فعالیت هایشان را به زاگرب (کرواسی)، در چند ساعتی وین با ماشین، منتقل کرده اند. یکی از ماموران پلیس امنیتی اتریش در جواب سوال ما که می پرسیم :" چرا ایرانیان وین را انتخاب کرده اند؟" لبخند می زند.
این مرد کوتاه قامت با نگاهی تمسخرآمیز و موذی در کافه مرکزی و توریستی شهر با ما قرار گذاشته است تا در پوشش نام مستعار، شیرینی اش را مزه مزه کند. او که از جواب دادن طفره می رود، سعی می کند متعجب به نظر برسد:"برای آن که وین شهر قشنگی است".
جاسوس ما قصد ندارد حرف بزند. مخصوصا از دوستی ای که وین و تهران را بهم پیوند می دهد.
میان این دو پایتخت همیشه روابط دیپلماتیک برقرار بوده است. حتی وقتی که کارمندان سفارت امریکا در تهران در سال 1979 به گروگان گرفته شدند اتریش روابطش را با ایران قطع نکرد. از زمان سرنگونی شاه، موسسه فرهنگی اتریش در تهران تنها مرکز غربی است که هنوز تعطیل نشده است. اتریش اولین کشور اروپاست که برای ملتی که واشنگتن متهم به طرفداری از تروریسم می کرد، فرش قرمز پهن کرد. این کشور در سال 2002 از محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت دعوت رسمی به عمل آورد.
سه سال قبل از آن، همتای اتریشی محمد خاتمی، توماس کلستیل، اولین رئیس دولت غربی ای بود که بعد از انقلاب در ایران پذیرفته شد. هواپیمای او پر از تاجر بود که با معادل یک میلیارد قول و قرارِ قرارداد تجاری به کشور بازگشتند. در خاورنزدیک و خاورمیانه، ایران اولین شریک تجاری اتریش است.
تهران از اتریش تقریبا همه چیز می خرد: لوازم تحریر، دارو، اجزای الکترونیکی و گاهی اوقات هم اسلحه. شرکت نظامی استر- مانلیشر که به ایران اسلحه فروخته بود، در سال 2005 متحمل تحریم های سنگینی از جانب امریکا شد. ولی اتریش نگران شهرتش نیست زیرا این قراردادها با خود پول زیاد همراه می آورد. و این شرکت ها وقتی که لازم باشد تقسیم کردن با شرکای اروپاییشان، مخصوصا آلمانی ها را بلدند. مثل پروژه لوله کشی نابوکو که گاز ایران را تا اروپای مرکزی منتقل خواهد کرد تا منطقه را از روسیه بی نیاز کند.
OMV شرکت بزرگ وینی است که این مذاکرات را رهبری می کند. برای همین هم هست که اروپا می تواند سکوت اتریش درباره حقوق بشر را تحمل کند. زیگفرید بیر، متخصص مسائل جاسوسی در دانشگاه گراز تایید می کند: "کشور من ماموران ایرانی را شناسایی می کند، ولی تا زمانی که با شهروندان اروپایی کاری نداشته باشند، کسی سراغشان نخواهد رفت". مخفی بودن حساب ها و عملیات بانکی تنها یک ژست بی طرفانه ظاهری است و زمینه برای تجارت های پردر آمد کاملا مهیاست. اریک دنک، مدیر مرکز فرانسوی تحقیقات بر روی مسائل اطلاعاتی تایید می کند: "وین چهارراه بین المللی است که ماموران ایرانی می توانند بی هیچ نگرانی ای در آن اسلحه بخرند.". سازمان کشورهای صادرکننده نفت و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در وین دفتر دارند. این فرانسوی توضیح می دهد: "سازمان امنیت و همکاری اروپا و سازمان ملل متحد نیز کنفرانس هایشان را در وین برگزار می کنند و همین برنامه ها بهانه کافی برای مسافرت فراهم می کند. در همین سفرهاست که ایرانیان می توانند سراغ مافیا، که روز به روز بیشتر از قبل در اتریش مستقر می شوند، بروند و سفارش بدهند.
ملاقات های سری در لژهای اپرا
بیست سال بعد از فروریختن دیوار برلین، وین هم چنان لانه جاسوسان است. ولی دیدارِ میان ماموران به سبک قدیم انجام نمی شود. دیگر خبری از تعقیب و گریز در فاضلاب ها نیست که در فیلم اسطوره ای مرد سوم جاودانه شد. حالا این ملاقات های سری در لژهای اپرا و سوئیت های مجلل هتل های بزرگ صورت می گیرد.
پیتر پیلز به این حرف های ما لبخند می زند. او فکر می کند اتریشی که با افراد ناباب رفت و آمد می کند، در نهایت در معرض خطری ملموس قرار می گیرد. به دلیل همین روابط خطرناک، ایرانی ها به تکنولوژی های سری دست می یابند و می توانند تحریم های بین المللی را دور بزنند. اما امریکایی ها و انگلیسی ها هم عکس العمل نشان دادند. در سال 2006 اطلاعات بسیار سری تکنولوژی ساخت سلاح های کشتار جمعی با اجازه پلیس فاسد سرویس های امنیتی اتریش لو رفت و به دست دولت محمود احمدی نژاد افتاد. همین افراد پرونده های متقاضیان پناهندگی را بدست سفارت ایران رسانده بودند. دو خیانت که غرب را شگفت زده و برای مدتی طولانی روابط میان اتریش و امریکا را سرد کرد.
واشنگتن از آن زمان حاضر نیست هیچ اظهارنظری در انظار عمومی بکند. ولی ایالات متحده هم چنان به وین به دلیل قتل مخالفان خارجی در خاک اتریش معترض است. بسیاری از این پرونده ها هرگز پیگیری نشدند. در سال 1989 هم یک کماندو از فاصله بسیار کم رهبر سیاسی کردها، عبدالرحمان قاسملو را به قتل رساند و بعد پلیس اتریش او را به کشورش باز گرداند.... بیوه مقتول هنوز معترض است و با لحنی گلایه مند می گوید: "من خواهم مرد و بالاخره روزی محکوم شدن گناهکاران را نخواهم دید".
با وجود شهادت های متعدد و مدارک بسیار محکم، همین امروز هم دستگاه قضایی حاضر نیست به پرونده رسیدگی کند. نقص های عمدی در پرونده به روشنی نشان می دهد که انتقام در میان است. یک مامور اطلاعاتی یادآوری می کند: "بعد از جنگ جهانی دوم، متفقین بی طرفی را به اتریش تحمیل کردند و این خواست کشور ما نبود. در طول جنگ سرد اتریش به اندازه ی کافی احساس نمی کرد که از سوی ناتو در مقابل روس ها حمایت می شود. او متحدی برای حفاظت از خود نداشت و این مساله بسیار خطرناک بود. برای همین آنها نیاز داشتند که از همه طرف و با همه همکاری کنند". پیتر پیلز با نفرت تایید می کند: "از سال 1918، اتریش شکوهش را بیشتر از همه کشورهای دیگر در اروپا از دست داده است". و حالا در این میان راهی یافته است که در صحنه بین المللی بازی را بدست بگیرد. این انتقامِ ضعیفِ قصه از تاریخ است، علیه هر آن چه بر او گذشته است.
تردید ها متوجه شخص احمدی نژاد
آیا رئیس جمهور ایران به قاتل ربطی دارد؟ محمود احمدی نژاد که در آن زمان پاسپورت دیپلماتیک داشته مظنون است که در سال 1989 در قتل رهبر سیاسی کردها، عبدالرحمان قاسملو در وین شرکت داشته است. ولی اتریش این تحقیقات بسیار حساسیت برانگیز را متوقف کرد. در سال 2005 یک خبرنگار ایرانی از فرانسه تقاضای پناهندگی کرد: او تایید می کند که اظهاراتی علیه یک عضو گروه ترور را جمع آوری کرده است. بیستم ماه مه همان سال، مسئولان اتریشیِ پرونده برای تحقیق از او، در خانه رئیس جمهور سابق ایران بنی صدر در ورسای با او قرار ملاقات می گذارند. آنها زمانی که وارد درگاه منزل می شوند، متوجه می شوند که وزارت کشور دستور داده که نگذارند آنها به خانه وارد شوند.
منبع:

http://www.irandarjahan.net/spip.php?article883


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.