۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

موسوی: اجازه داده شود سبزها راه‌پيمايی کنند، جنبش بايد به‌طور مکرر، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غيرگزينشی تأکيد کند، کلمه

رسانه شمائید gooya news :: politics : موسوی: اجازه داده شود سبزها راه‌پيمايی کنند، جنبش بايد به‌طور مکرر، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غيرگزينشی تأکيد کند، کلمه


کلمه: ميرحسين موسوی در گفت و گويی صريح با کلمه به سوالاتی که برای افکار عمومی و حاميان جنبش سبز پيرامون حوادث ۲۲ بهمن امسال و برخورد های خشونت آميز صورت گرفته بوجود آمده بود پاسخ داده و مواضع خود را شفاف مطرح کرد.نخست وزير امام در اين گفت و گو همچنين در خصوص جنبش سبز مردم ايران و ادامه حرکت در مسير راه سبز اميد نکاتی را مطرح کردند.مهندس موسوی در اين گفت و گو با انتقاد از راهپيمايی مهندسی شده در ۲۲ بهمن امسال که “تحت تأثير انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزينه گزاف و بسيج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند،طاقت ديدن يک لباس سبز بر تن راهپيمايان جوان و يا حتی يک تسبيح سبز در دست يک روحانی را نداشتند”تاکيد کردند:”افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپيمايی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپيمايی های مهندسی شده يا احيانا اجباری با اين همه هزينه و فضای امنيتی و ارعاب”مهندس موسوی در اين مصاحبه همچنين با انتقاد از برخی رويه های موجود در اداره کشور که منجر به ايجاد مشکل برای مردم شده است خاطرنشان کردند”ده ها ميليون ايرانی که در اين کشور با سانسور، جلوگيری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سياست خارجی دمدمی و ماجراجويانه، سياست های ويرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغييراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکميت بر سرنوشت خود، اين سرنوشت تحميلی از سوی کارگزاران بی کفايت را تغيير دهند.ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بيشترين پروژه ها و فعاليت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نيز سپاه جمع نشود.ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگيرند و زنان بابت درخواست رفع تبعيض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگيرند.ملت دوست ندارد که اين چنين نامه هايش، پيام هايش، گفتگوهای تلفنی اش و پيامک هايش در معرض شنود قرار گيرد”نخست وزير محبوب امام اما چشم انداز راه سبز اميد را نيز در صحبت های خود ترسيم کرده وبار ديگر با تاکيد بر حرکت جنبش سبز در چارچوب قانون اساسی تاکيد داشتند”مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، يک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش اين آگاهی و تعميق آن در ميان همه اقشار و بويژه در اقشار مستضعف جامعه پيدا کند.گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است.سبز بودن يعنی «خود» در ميان نبودن و خودخواه نبودن. در اين راه ما هم در صورت امکان از خيابان ها به صورت مسالمت آميز و قانونی استفاده می کنيم و هم همه امکانات قانونی ديگر.جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ايستاده است.هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گيرد”

متن کامل گفت و گوی سايت کلمه با مير حسين موسوی به شرح زير است:


*سه هفته از راهپيمايی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حديث زيادی در مورد اين راهپيمايی گفته شده است.نظر شما درباره اين راهپيمايی چه هست؟

- مراسم ۲۲ بهمن اولين بار نيست که در کشور ما برگزار می شود. اين مراسم دنباله راهپيمايی های ميليونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعين است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در اين مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسيج مردم برای راهپيمايی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هيئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا اين مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سياسی کشور است و امسال اين مراسم تحت تأثير انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزينه گزاف و بسيج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.

* راهپيمايی امسال با سال های قبل چه تفاوت هايی داشت؟
- تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گيری جنبش اجتماعی – سياسی عظيم سبز، اين راهپيمايی به شدت تحت تأثير نحوه حضور اين جنبش در راهپيمايی بود. درهيچ سالی اين همه نيروی نظامی و انتظامی و امنيتی به خيابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشيانه ای که مخصوصا در ميدان صادقيه و بعضی نقاط ديگر ديده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قيافه و شعاری که می خواستند در راهپيمايی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت ديدن يک لباس سبز بر تن راهپيمايان جوان و يا حتی يک تسبيح سبز در دست يک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر اين برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.

* فکر می کنيد حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در اين راهپيمايی چقدر بود؟
- آمار دقيقی نمی توان ارايه کرد ولی از طريق قراينی می شود فهميد. يکی از اين قراين، وزن جمعيتی راهپيمايی خودجوش ۲۵ خرداد و مقايسه آن با ۲۲ بهمن است و قرينه ديگر فضای خالی ميدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقايسه آن با سال های پرجمعيت راهپيمايی است. هنوز جوابی برای خالی بودن ميدان و اين که چرا دوربين ها فقط نقاط محدود نزديک به جايگاه را رصد می کرده داده نشده است. اينکه مردم مراقب چمن و محيط زيست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در ميدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمين وزن جمعيتی جنبش سبز اهميت داشت، جلوی ابراز هويت جمعيت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن اين هويت و دامنه آن، اين فرصت تاريخی را گرفت. اين امر بيش از جنبش راه سبز، برای حاکميت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعيت، منجر به حذف آن نمی شود و در اين مورد بنده يقين دارم که با اين برخورد گسترده، اين هويت عميق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتيم فکر کرديم پيشنهادی که قبلا داده ايم را تکرار کنيم و آن اينکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای يک راهپيمايی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حديث ها پايان دهد. ما اعتقاد داريم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و ديگر شخصيت های نظام نمی بود، امسال ما يک راهپيمايی بی رمقی داشتيم که اکثريت آن را نيروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکيل می داد، يعنی مسيرهای راهپيمايی وضعيتی می داشتند که ميدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.

*گفته می شود تطميع و تهديد در اين راهپيمايی نقش داشته و عده ای به دليل مسائل مادی در اين راهپيمايی شرکت کردند.
- اصطلاح راهپيمايی مهندسی شده را بيشتر می پسندم. بنده با توهين به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نيستند مخالفم. قرار نيست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نيست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای يک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نيروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانيم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزينه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعيت محکوم است. بنده يادم می آيد که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کاميون هايی را برای جبهه در اختيار بگيرد با چه موانع شرعی و اجرايی روبرو بود و حتی در شرايط بسيار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کاميون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزينه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای اين راهپيمايی، تقريبا بيشترين اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعيت و نيروهای نظامی و انتظامی در اختيار قرار گرفته شده بود. اينگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبيه همان ذهنيت استبدادی و رويه های پيش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن اين بوده که مردم بطور خودجوش در اين نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپيمايی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپيمايی های مهندسی شده و يا احيانا اجباری با اين همه هزينه و فضای امنيتی و ارعاب.

*آيا بين شما و آقايان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گيری ها و تصميمات صورت می گيرد؟
- ارتباط با اين بزرگواران هميشه وجود دارد. با دستگيری های وسيعی که صورت گرفته، ضرورت اين ارتباط مستقيم امروز بيشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خيلی خوبی در اين زمينه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سياست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سياست حمايت از ايجاد يک تشکيلات نيرومند از کسانی که سياست های ويرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مديريت جريان های سياسی و اجتماعی به خارج از کشور همين است. ولی با انحراف شديد صدا و سيما و يکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آيد که ايجاد تشکيلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پيش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اينجانب راهبرد «هر شهروند، يک رسانه» و همچنين گسترش فعاليت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سياسی و اجتماعی، يک ضرورت است و جايگزينی برای آن وجود ندارد. البته اين وضع دشوار در کنار ضررهايی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بيشمار اجتماعی درجامعه است. در اين ميان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت يک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شييه بازارهای سنتی که که تعداد زيادی مغازه، حجره، تيمچه، مسجد، قهوه خانه و غيره را به هم متصل می کند و عليرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار يک ساختار به هم پيوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در يک راسته بازار، می تواند اختلاف عقيده و سلايق و سرمايه وجود داشته باشد، ولی اين تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.

* تحرکات خيابانی همواره با خشونت شديد روبرو شده است. نمونه آن را در راهپيمايی ۲۲ بهمن در ميدان صادقيه ديديم. آيا راه حل های ديگری برای پيگيری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟
- اين سؤالی است که خيلی مطرح می شود. در جواب بايد گفت که جنبش سبز نبايد اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نبايد دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از ياد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتيم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ايجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و يا حرکت هايی در اين بين پيدا شدند که خواستند از اين خط بگذرند و يا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هيچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همين راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهميت پايبندی راه سبز اين نقطه کليدی صحبت کرده ام و به عنوان يک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکيد قرار داده ام. صحنه خيابان ها و آنچه در آن گذشته را بايد يکی از راه هايی بشماريم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نيات خود را به گوش همه ملت و جهانيان برساند. ولی استفاده از خيابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها ميليون ايرانی که در اين کشور با سانسور، جلوگيری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سياست خارجی دمدمی و ماجراجويانه، سياست های ويرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغييراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکميت بر سرنوشت خود، اين سرنوشت تحميلی از سوی کارگزاران بی کفايت را تغيير دهند.
ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گير جهانی و منطقه ای، عقب نيفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سياست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای توليدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زير سيل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بيشترين پروژه ها و فعاليت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نيز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بيکاری و فقر به عنوان يک وظيفه دينی و اسلامی و ملی اهميت داده شود و … با انبوه تبليغات شاخص خط فقر و بيکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگيرند و زنان بابت درخواست رفع تبعيض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگيرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنيده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با يکديگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشيطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسيم شوند.
ملت دوست ندارد که اين چنين نامه هايش، پيام هايش، گفتگوهای تلفنی اش و پيامک هايش در معرض شنود قرار گيرد. ملت ما آگاه و رشيد است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطيل کنند، روزنامه هايش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنيدن صادر کنند. بايد به هر طريق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در ميان همه اقشار، اين آگاهی به مردم برسد که اين خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه اين مطالبات را همگانی کند. اين مطالبات کاملا اسلامی و عين قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم ساالاری دينی ماست. اين خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تير و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. اين ها حقوق مردم هستند و به همين دليل مردم از آن حمايت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعيض ها، تحمل عقايد و نظريات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گريزی، مواردی نيستند که پيگيری آنها چه در سطح خيابان و چه از طريق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگيری از طرح اين مطالبات، علامت استبداد و تحريف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پيروز شده است.
در پاسخ به سؤال شما بايد بدانيم که که زمينه هر تغيير اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغيير وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طريق حضور خيابانی فراهم نمی آيد، گرچه اجتماعات، حق مردم و يکی از امکانات آنها برای نيل به اهداف سياسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، يک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش اين آگاهی و تعميق آن در ميان همه اقشار و بويژه در اقشار مستضعف جامعه پيدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته بايد متواضع باشيم. هدف آن نيست که تغييرات ناشی از اين استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بيفتد. سبز بودن يعنی «خود» در ميان نبودن و خودخواه نبودن. در اين راه ما هم در صورت امکان از خيابان ها به صورت مسالمت آميز و قانونی استفاده می کنيم و هم همه امکانات قانونی ديگر. می خواهم به عنوان يک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترين وسيله برای نيل به پيروزی تأکيد کنم. ما می خواهيم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوريم.

* نقش حاکميت و نظام و يا جناح های ديگر را درارتباط با تغييرات چگونه می بينيد؟
- جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ايستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بيشتر شود، نيروی عظيم تری پشت اين مطالبات قرار خواهد گرفت. اين آگاهی، جان های مردم کشور را تغيير خواهد داد و اين تغيير، سرمايه ملت برای تغييرات سياسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان يک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم اين است که هدف ما، تغيير در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نيست که اين تغييرات حتما بدست اين يا آن فرد صورت بگيرد. ما بايد يک اصل اخلاقی را بياد داشته باشيم و آن تصديق درستی، خوبی و زيبايی است، حتی اگر اين درستی و خوبی بدست ما صورت نپذيرد. به همين دليل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ايستاده ايم، ولی کم هزينه تر می بينيم اگر خود حاکميت به سمت اين راه حل ها که برآمده از خواست ملت و ميثاق ملی ماست پيش برود. بنده خيلی واضح و آشکار می گويم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گيرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکميت خواهيم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهيم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داريم که خود حاکميت، متشکل از همه ارکان آن، تضمين های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غيرگزينشی فراهم آورد.
ما دوست داريم خود حاکميت به دنبال آزادی زندانيان، توسعه سياسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صريحا می گويم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غيرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، يا حداقل در شرايط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گويم وجود کانال يا کانال های رادويی و تلويزيونی برای جنبش سبز، نظام را تقويت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدوديت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بيفتيم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نمايد. مضحک است اگر تصور کنيم با پخش پارازيت، هک کردن ها و فيلتر کردن ها، اين امواج را می توانيم کنترل کنيم.
به هر حال، حاکميت و جناح های مختلف سياسی، اگر واقع بين باشند، بايد بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آينده خوب برای کشور هم در گرو ايجاد زمينه برای وحدت بين همه مردم و اقشار مردم است و نه توصيف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «يک قشر محدود و اندک». سيره پيامبران و امامان ما نشان می دهد که هيچگاه حتی به دشمنان دين دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قايل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دين رفتار های غير دينی بلکه ضد دينی رواج يابد. وقتی در قرآن صحبت از پيامبر و يارانش می شود، آنان را به مهربانی در ميان خود و مقابله محکم با دشمنان بشريت توصيف می کند و قطعا نه در زمان پيامبر و نه بعد از ايشان، همه مسلمانان به يک درجه از ايمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق ميان دينداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دين را می فهمند. اين تعريف يک ملت نيست. اين حاکميت يک فرقه است و دزديدن مفهوم ايرانيت و حس ملی و اين خطرناک ترين راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داريم. سلاح ما در مقابل چنين کژراهه ای، رفتن به سمت ميثاق ملی و مذهبی مان و تکيه بر آرمان هايی است که به ايرانی پيشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنين حالتی است که می توان اميد داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پيدا کند. ملت همه اقشار، همه قوميت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ايرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبيعی است که با اين روحيه و منش، به تغيير رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستيم و آن را محکمترين دليل برای عدم علاقه يک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانيم.

* در اطلاعيه شماره ۱۷ راه حل هايی برای برون رفت اعلام شده است. آيا غير از راه حل های ارايه شده، راه حل های ديگری هم می تواند مورد توجه قرار گيرد؟
- يک نکته بسيار حساس در مورد اطلاعيه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی ديگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی اين بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان يک راهپيمايی مهندسی شده ترتيب داد و دل خوش کرد که همه چيز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هايی برداشته شود که به فرايند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بياوريد که امروز اعلام شود که همه زندانی های سياسی آزاد شده اند. بنده يقيين دارم که اين اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و يا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهايی يابند باشيم.
ما اثر خس و خاشاک ناميدن مردم را ديده ايم. بگذاريم يکبار هم با احترام با مردم صحبت کنيم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشيانه در ميدان صادقيه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که اين اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آيا پيوستن آقايان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و يکپارچگی به حل بحران کمک می کند يا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجير بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آيا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنين پيروری هنر بود، ما و همه جهانيان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کرديم و نمی گفتيم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فيلمی که اخيرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجويان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحيه فرقه گرايی، سبعيت ايجاد می کند.
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجويان هستند، فرزندان اين ملت از حيوانات هم کم ارزش تر می نمايد و فاجعه بارتر اينکه در سطوح مختلف، مسئولين می گويند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. اين توهينی بدتر به شعور دانشجويان و مردم است. آنچه در اين فيلم جالب توجه است اين است که در ميان همين افراد نيروی انتظامی، کسانی ديده می شوند که ديگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نيروی انتظامی و نيروهای امنيتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ايجاد فضای امن برای همه ايراانيان، صرف نظر از طرز فکر و عقايدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای ميدان صادقيه با نارنجک فلفلی و شيميايی آلوده شود؟ همه اين روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمين انتخابات آزاد، رقابتی، غيرگزينشی و سالم، کليدی ترين بخش راه حل هاست. اگر اين امر حل نشود، ريزش مشروعيت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز بايد بطور مکرر و در هر شرايط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غيرگزينشی تأکيد کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچيده شدن فضای امنيتی در جای خود بسيار مهم هستند و بايد ضرورت اين راه حل ها را نه تنها به گوش حاکميت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانيم.

*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حديث زيادی وجود دارد. نظر شما چيست؟
- جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با اين گروه ها هم رشد کرده است. در اين زمينه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربيت مدرس اشاره می کنم. اين دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان يک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گيری آن نقش داشته ام. همه می دانند که اين دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به ساير دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجويان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتيد اين دانشگاه در کنار بيانيه های مشابه فراوان ساير دانشگاه ها و بيانيه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی ديگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در ميان دانشگاهيان جدی و فراگير است. بنده می خواهم بگويم همين نسبت را شما در ميان پزشکان، معلمان، مهندسين، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و ديگر گروه های مرجع می توانيد بيابيد. يک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثيرگذار کجا ايستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزديک هزار کليپ و سرود در مورد جنبش سبز يا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زيادی کاريکاتور، پوستر و نقاشی و ساير توليدات هنری خلق شده است. چنين تحرکی در تاريخ فرهنگ کشور ما و شايد فرهنگ های جهانی بی نظير است. بنده ارتباط وثيق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترين دليل برای اميد به تحقق خواستهای جنبش در آينده کشورمان می دانم. چرا وقتی ميليون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آينده اميدوار نباشيم؟

* در مورد روحانيون چطور؟
- در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانيون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها بايد بدانند موضعگيری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانيت و مراجع نيست. روحانيت اصيل ما هيچگاه مردم را با الفاظ رکيک خطاب نمی کنند يا از قتل و ريختن خون و در محبس کردن بيگناهان حمايت نمی کنند. روحانيت اصيل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی ديگران را ريختن و تجسس حکمش در اسلام چيست. روحانيون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخيص می دهد و اين روحانيون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهيان هستند و اهميت اين وحدت را می دانند ما روحانيون فعال در جنبش سبز را ذخيره جنبش و پشتوانه بسيار مهم آن می دانيم. حضور آنها در جنبش سبز در شرايطی که از انواع روش ها و وسايل برای متهم کردن راه سبز به بی دينی و وابستگی به بيگانگان استفاده می شود، جنبه حياتی دارد.
به همين دليل، به همه کسانی که به اميد آينده ای بهتر برای ايران عزيز به جنبش پيوسته اند عرض می کنم که پيوسته مراقب باشيم در دام تبليغاتی که می خواهد روحانيت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نيفتيم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمايش ها و تمهيدات شبيه آن از يادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هيچ اصول اخلاقی و دينی پايبند نيستند.

*پيشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چيست؟
- مراسم اين روز، يادمان جشنواره نور عليه تاريکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نيستند که اين نوع مراسم ها باعث اذيت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنيم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هيچ برنامه هنجارشکنانه يا تخريبی که موجب اذيت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ايجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هايش مسالمت آميز و عميق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نيست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر اين اصل مهم مورد توجه قرار گيرد و اعضای جنبش يکديگر را به رعايت آن توصيه کنند، قطعا از آسيب هايی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگيری خواهند کرد.

*و نکته آخر؟
- بنده آرزو دارم روزی در کشور شرايطی ايجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کليپ ها و ساير آثار هنری خلق شده يک سال گذشته بدون سانسور به نمايش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با اميد و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنين نمايشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهيم بود.

منبع:

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/02/101046.php


مهدی کلهر: برپایی جشن پیروزی احمدی نژاد اشتباه بود -ترجمه انگلیسی " ندا آقا سلطان" می‌شود "فریاد آقای شاه"، مهر

رسانه شمائید
gooya news :: politics : مهدی کلهر: برپایی جشن پیروزی احمدی نژاد اشتباه بود -ترجمه انگلیسی " ندا آقا سلطان" می‌شود "فریاد آقای شاه"، مهر



مهدی کلهر مشاور رسانه ای رئیس جمهور در گفت وگویی به موضوع انتخابات اخیر ریاست جمهوری و حوادث پس از آن پرداخت.
کلهر در گفت وگو باخبرگزاری مهر گفت: ما دیگر کشور شاهنشاهی 1357 نیستیم. آن موقع در میان 170 کشور صد و پنجاه و چندمی بودیم ولی امروز اگر جزء 10 کشور اول جهان نیستیم ، ولی در رتبه آن موقع هم نیستیم. قطعا ضعفهایی داریم و جاهایی هم آسیب پذیر هستیم اما پیشرفت کرده ایم. بسیار چشمگیر.

مشاور رسانه ای رئیس جمهور تاکید کرد: اینها نکات مهم و کلان سیاست است. مثلاً در دوره ناصرالدین شاه ایران اصلاً حرکت و پیشرفتی نداشت. دنیا را اگر آب می برد ایران را خواب می برد. ولی الان این طور نیست الان زمانی است که حتی اصطلاحات می تواند خطرناک باشد و یا کمک کننده باشد. مثلاً اینکه من در خوشه چندمم می تواند مسئله ساز شود.
لایه های تشکیل دهنده جنبش سبز
کلهر با تاکید بر اینکه "به احساس مسئولیت افراد ساده دل راهپیمایی اعتراضی مردم در 25 خرداد ماه احترام می گذارم اما معتقدم در راهپیماییهای بعدی همه بازی خوردند" گفت: من نگران جنبش سبز هستم. 8 میلیون نفر از جنبش سبز افراد متخصص یا جوانان جویای علم و تخصص هستند که نمی توان آنها را حذف کرد. 8 میلیون را متاسفانه چند ماه پیش در اتوبوس خود سوار نکردیم و راننده آنها خودش را با برآوردهای غلط بیرون انداخته است. نگران هستم که این 8 میلیون نفر که بسیار متفرق و سلائق گوناگون دارند را راننده دیگری بر اتوبوس دیگری سوار کند. اتوبوسی غیر از اتوبوس نظام.
وی به تحرکات اعتراضی تحت عنوان "جنبش سبز" نیز اشاره کرد و گفت: لایه میانی موج سبز جزء متخصصان و اندیشمندان دوست داشتنی کشور هستند. نباید این افراد را حذف کرد. اصلا قابل حذف کردن نیستند. اشتباه بعضی از ما این است که می خواهیم تسویه حساب کنیم و در این تسویه می خواهیم تکلیف همه را هم روشن کنیم. اگر یک صاحبنظر سیاسی و اصولگرا می خواهد با اصلاحات تسویه حساب کند اینجا جای آن نیست. حوادث پس از انتخابات جای تسویه حسابها نیست. این تسویه حساب خطرناک است. ما نمی خواهیم فقط مسئله انتخابات را حل کنیم بلکه می خواهیم شبهه زدایی کنیم. می خواهیم گرد و غبار را کنار بزنیم.
کلهر ادامه داد: بنده عناصر بسیار نزدیک به دولت را می شناسم که در ایجاد فضای نامناسب نقش داشته اند. کسانی که میدان ولی عصر را پس از انتخابات به جشن پیروزی تبدیل کردند. این افراد اشتباه کردند. اشتباه بزرگی هم کردند. من که نماینده دکتر احمدی نژاد بودم نمی دانستم همچون جشنی را تدارک دیده اند و در تلویزیون آن را مشاهده کردم.
مشاور رسانه ای رئیس جمهور ادامه داد: یک صاحبنظر سیاسی و اصولگرا می گوید اصلاحات مرد. واقعا این حرف به چه معنی است. در این شرایط نباید به متفکری مثل حجاریان بی احترامی کرد که اجر آن و امثال آن بسیار بیشتر از عافیت طلبی های برخی دیگران است. وقتی حجاریان در اعترافات گفت برگشتم واقعا باور کردم زیرا حجاریان یک متفکر و اهل مطالعه و قابل احترام است.
مناظره های انتخاباتی
5 شب قبل از رای گیری تعداد رای احمدی نژاد 25 میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود 30 میلیون رای داشت.
وی با تاکید بر اینکه از نتیجه انتخابات و پیروزی احمدی نژاد به هیچ عنوان شوکه نشده است گفت: نتیجه انتخابات من را اصلا شوکه نکرد. 5 شب قبل از رای گیری تعداد رای احمدی نژاد 25 میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود 30 میلیون رای داشت. احمدی نژاد برخلاف مناظره با دکتر محسن رضایی که یک مناظره منطقی بود در مناظره با موسوی خوب عمل نکرد.
لفظ سران فتنه را قبول ندارم
مشاور رسانه ای رئیس جمهور ادامه داد: من تاکید دارم که در این قضایا نباید فله ای برخورد کرد. من هرگز لفظ سران فتنه را در مورد دو کاندید رقیب آقای احمدی نژاد استفاده نکرده ام و نخواهم کرد. من تاکید دارم سران جدا و مزدوران جدا هستند. فتنه هم جدا است. مزدوران کسانی هستند که چاقوکش هستند و پول می گیرند ولی نه از اشخاص مشهوری که خودشان بیشتر بازی خورده هستند تا بازی گردان. بلکه ساختار بسیار پیچیده تر است.
ترجمه انگلیسی " ندا آقا سلطان" می‌شود "فریاد آقای شاه"
مشاور رسانه ای رئیس جمهور در بخش دیگری از این گفت وگو اظهار داشت: به گفته جنبش سبز،‌ این جنبش چند کشته در حوادث پس از انتخابات داشته است (به نقل از سایتها و ...) اما سئوال این است که چرا تنها برای خانم ندا آقا سلطان بورسیه در کشورهای خارجی درست می شود. چرا بورسیه برای ترانه موسوی و یا عاطفه امام ایجاد نشد؟! وی ادامه داد: به معنای اسم ندا آقاسلطان توجه کنید. ترجمه اسمش به انگلیسی می‌شود "فریاد آقای شاه" یعنی این مملکت با سابقه 30 سال جمهوری به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد!! آنها نمی دانستند که سلطان در فارسی دیگر این بار را ندارد. تا قاجاریه این بار را داشت اما از قاجاریه به بعد کلمه سلطان دیگر این بار را از دست داد و بیشتر این لفظ به زنان اتلاق می شود.
از عاطفه امام تا فیلم بازی کردن ندا آقا سلطان

وی به عاطفه امام نیز اشاره کرد گفت: می دانید چرا اعلام شد به عاطفه امام تجاوز شد و عاطفه امام را کشتند و سوزاندند. چون "عاطفه" "امام" دختری که در قلهک منزل داشت یعنی ترکیبی از عاطفه و امام. این واژه ها بدون دلیل به کار برده نشدند. آنها روی این واژه ها کار کرده اند. اینها ابزار جنگ نرم است. گفته بودند قرار است به تو تجاوز شود و سوزانده شوی پس فرار کن و این دختر چون 6 بار از خانه فرار کرده بود سریع فرار کرد و جان خودش را نجات داد. اما ندا آقاسلطان دختر ساده ای بود و نمی دانست بعد از فیلمی که بازی می کند و در آن خودش را به مردن می زند در آمبولانس واقعاً کشته می‌شود آن هم به دست همین آقای پزشک؛‌ فراری به انگلیس.
منبع:

http://news.gooya.com/politics/archives/2010/02/101108.php


چریک‌های فدایی خلق: مبارزه مسلحانه می‌کنیم

رسانه شمائید
رادیو زمانه | روز شمار یک انقلاب | ۳۱ سال پیش در چنین روزی | چریک‌های فدایی خلق: مبارزه مسلحانه می‌کنیم



٣١ سال پیش در چنین روزی

چریک‌های فدایی خلق: مبارزه مسلحانه می‌کنیم

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی



سه‌شنبه نهم اسفند ۱۳۵۷ برابر بیست و هشتم فوریه ۱۹۷۹ میلادی

چریک‌های فدایی خلق: مبارزه مسلحانه می‌کنیم
در پی چاپ یک خبر در خبرگزاری پارس درباره مصاحبه مطبوعاتی چریک‌های فدایی خلق با خبرنگاران خارجی که عنوان شده بود سازمان چریک‌های فدایی خلق دیگر مبارزه مسلحانه نمی‌کند، این سازمان توضیحی برای روزنامه اطلاعات فرستاد. در این اطلاعیه آمده است:
«سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در گذشته و حال و آینده تا رهایی کامل خلق از چنگ امپریالیسم و نابودی کامل نظام سرمایه داری وابسته، تمام اشکال مبارزاتی سیاسی و نظامی را برعلیه سلطه امپریالیسم و نوکرانش به کار خواهد گرفت.»
این سازمان افزود:
«سازمان ما همچنان که قیام پرشکوه خلق در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه نشان داد، تنها راه سرکوب امپریالیسم و ارتجاع را مبارزه مسلحانه می‌داند و از آنجا که خلق قهرمان ما تا پیروزی کامل باید تمام توطئه‌های مرتجعین رژیم سابق را که از درون و بیرون انقلاب مورد تهاجم قرار داده‌اند، خنثی کند؛ هر کوششی در جهت خلع سلاح مردم قهرمان و نیروهای انقلابی و مبارز را خیانت به انقلاب تلقی خواهد کرد.»
در اطلاعیه چریک‌های فدائی خلق آمده است:
«همه نیروهای مسلح سازمان‌های مبارز و انقلابی باید در خدمت نابودی ارتجاع قرار گیرد. سازمان ما همچنین معتقد است راه حل اختلافات بین جناحهای مختلف مردم و نیروهای مبارز، مسلحانه و قهرآمیز نیست. سازمان ما برای حل اختلاف نظرهای موجود در بین جناحهای مختلف مردم هرگز مبارزه مسلحانه را توصیه نخواهد کرد.»
این سازمان با تاکید بر این اطلاعیه افزود: «هرگونه خبر دیگری جز این که توسط خبرگزاری پارس مخابره شده باشد استنباط خود خبرنگار بوده است.»
نوید - حزب توده
حزب توده: ما آزادی فعالیت خود را گدایی نمی‌کنیم
در هفتادمین شماره نشریه نوید به نقل از روزنامه مردم مورخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مطلبی درباره آزادی حزب توده تحت عنوان فعالیت آزادانه حزب توده ایران جزء لاینفک دموکراسی است، نوشته شده که در روزنامه اطلاعات روز نهم اسفند نقل شد. در این نوشته آمده است:
«بدون فعالیت آزادانه حزب توده ایران و شرکت موثرش در حیات سیاسی و اجتماعی کشور، حل بغرنج‌های جامعه ایران محال است. ولی حق گرفتنی است نه دادنی. ما آزادی فعالیت خود را از احدی گدایی نمی‌کنیم، ما آن را به اتکاء خلق و در مرکز آن طبقه کارگر رزمنده کشور و به اتکاء نبرد پیشگیرش در راه استقلال و دموکراسی بر دشمنان جامعه تحمیل خواهیم کرد.
آری منطق تاریخ و جامعه بی امان است و هیچ سالوسی و عوام فریبی قادر به روپوشی واقعیات نیست. این حقیقتی است که ده‌ها بار امتحان شده و هر امتحان تازه‌ای نیز جز به همان نتایج کهنه نخواهد رسید.»
عبدالکریم لاهیجی
عبدالکریم لاهیجی استاندار خوزستان می‌شود
خبرنگار اطلاعات از شهر اهواز گزارش داد که:
«برای تصدی پست استانداری خوزستان با آقای لاهیجی یکی از اعضای کانون مذاکراتی صورت گرفته است که امیدواریم به نتیجه برسد و ایشان به عنوان استاندار منطقه نفت خیز کشور راهی این استان شوند.
حسن نزیه مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران که در اجتماع نمایندگان کارکنان صنعت نفت در اهواز سخنرانی می‌کرد ضمن اعلام کاندیدا بودن لاهیجی برای استانداری خوزستان گفت:
«ما نفت خود را از طریق مزایده به تمام دنیا بجز کشورهایی که دشمن اسلام هستند می فروشیم.»
در این جلسه چند تن از نمایندگان کارکنان صنعت نفت نیز خیانت‌ها و چپاول‌های بیت المال در این صنعت را که از سوی برخی مدیران انجام شده است یادآور شدند. در اهواز شورای عالی انقلاب صنعت نفت مرکب از نمایندگان کارکنان این صنعت تشکیل شد.
مسعود رجوی در کنار امام
رجوی: اعدام‌ها چشم مردم ایران را روشن کرد
مسعود رجوی، رهبر ۳۰ ساله سازمان مجاهدین خلق ایران در مراسم تشییع جنازه رضا طلوع شریفی نیا سخن گفت. وی تاکید کرد که بنا بود این مطالب هنگام برگزاری مراسم بزرگداشت دکتر مصدق در چهاردهم اسفند عنوان شود، اما ضرورت و فوریت امر ایجاب کرد که این نظریات همین امروز اعلام شود.
وی برنامه مرحله‌ای مجاهدین خلق را چنین اعلام کرد:
«برنامه مرحله‌ای ما در یک کلام چیزی جز امحای کامل سلطه امپریالیسم نیست. وقتی صحبت از امحاء کامل می‌کنیم یعنی چه در موارد نظامی، چه از لحاظ سیاسی، چه به لحاظ پایگاه‌های اجتماعی و چه از نظر اقتصادی و همچنین فرهنگی. به عبارت دیگر تمام آثار سلطه شوم امپریالیسم در این کشور باید از بین برود.»
وی در مورد ارتش گفت:
«نظام ارتش مزدور و پس مانده شاه اساسا و بنیادا منحل و به طور انقلابی تجدید سازمان شود»، وی در مورد شیوه مجازات مفسدین فی الارض گفت:
«به مصداق جزای مفسدین فی الارض، مجازات جنایتکاران و شرکای رژیم پهلوی با قاطعیت کامل در یک دادگاه علنی مردمی یعنی دادگاه خلق که قضات آن را نمایندگان اقشار مختلف مردم تشکیل داده باشند، بعمل آید. به این ترتیب کارگران، پیشه وران، دهقانان، اصناف، فرهنگیان، برادران دلیر ارتشی، دانشجویان، کارمندان و خلاصه عموم اقشار و طبقات خلق و نیروهای مبارز انقلابی، در هر مورد شاهد و قاضی محاکمات خواهد بود.»
همچنین مسعود رجوی در مورد دسترسی سازمان‌های مسلح و گروه‌های انقلابی به اسلحه گفت: «هیچ‌گونه تضییق نظامی و سیاسی برای انقلابیون اصیل و جان برکف که از قدیم جنگیده‌اند بوجود نیاید.»
کارشناسان معتقدند منظور رجوی از انقلابیون قدیمی گروه مجاهدین و یا سازمان چریک‌های فدائی خلق بود.
مسعود رجوی و صدام حسین
مسعود رجوی در مورد چگونگی دگرگونی ارتش گفت:
«مساله اساس و نظام و سیستم ارتش است. فرد را سیستم خراب می کند و با خودش می‌برد. کما اینکه دیدیم همین که این نظام ترک برداشت، دیدیم که برادران قهرمان ارتشی ما چه کردند. درود بر آنها باد!» وی درباره انقلاب و ارتش گفت:
«اگر صحبت از انقلاب است یعنی دگرگون کردن. یعنی حکومت کننده کنار برود و حکومت شونده بیاید روی کار. یعنی طبقه حاکم داغان بشود. انقلاب یعنی زیر و رو شدن. علی در بیانیه شماره یک خود وقتی که به قدرت رسید اعلام کرد: به خدایی که به حق محمد را برانگیخت. بایستی درآمیخته شوید، دگرگون شوید، غربال شوید، تا پایینی‌ها بالا بیایند و بالایی‌ها پایین بروند و این یعنی دگرگونی انقلابی که به اعتقاد ما در قدم اول با انحلال و تجدید سازمان ارتش باید شروع شود.»
در اینجا رجوی با اشاره به سرهنگ توکلی رییس مستعفی ستاد موقت انقلاب ادامه داد:
«خواندید که آن سرهنگ معلوم الحال با حمایت اربابان امپریالیستی اش چه نقشه هایی برای سرکوب انقلابیون و برای خلع سلاح ما داشت. و همه اینها زیر عنوان اسلام و ملیت طرح ریزی می‌شد.»
رجوی در مورد سرهنگ توکلی گفت:
«سوابق این جناب سرهنگ را قبلا به عرض مسوولین امور رسانده بودیم. دقیقا هم رساندیم! این نقشه‌ها اگر برای ما تا دیروز و یا روز قبل از پنجشنبه از نظر تئوری روشن بود، دیگر امروز واقعیت محض بود. برای من اسباب تاسف بسیار است:
شنیده‌ام که یکی از دستیارهای آقای مهدی بازرگان این سرهنگ را میهن پرست و مبرا از مسائلی که به او نسبت داده‌اند، خوانده است. اما آقای بازرگان! اگر دستیار شما چنین حرفی را فی الواقع عنوان کرده است یا بفرمائید استعفا کند، یا بفرمائید معذرت خواهی کند. این توهین است به همه شهدای خلق.»
مسعود رجوی آنگاه در مورد اعدام نظامیان حکومت پهلوی گفت: «فلسفه مجازات چیست؟ قرآن مشخص کرده است: ادامه حیات شما منوط به این است که کیفر بدهید و قصاص بکنید والا وضع به سابق بازخواهد گشت. سرهنگ معلوم الحال (منظور آقای رجوی سرهنگ توکلی است) گفته بود که اعدام‌ها، اعدام‌هایی که چشم تمام مردم ایران را روشن کرد، روحیه ارتش را ضعیف کرده است. بله، بله. کاملا درست است. اصلا هدف همین است که روحیه آنهائی که ضدخلق هستند ضعیف بشود. و ریشه آنها کنده شود، عجب! بگذارند سرکارعالی و اربابانتان روحیه ای قوی داشته باشید تا تاراج بکنید؟»
آقای مسعود رجوی که خواستار انحلال ارتش و نابودی کامل امپریالیسم آمریکا بود، و در اسفند ۵۷ یعنی زمان این سخنرانی تازه یک ماه و نیم بود که پس از هفت سال از زندان آزاد شده بود، دو سال و نیم بعد همراه با بنی صدر، از ایران بیرون رفت و پس از سال‌ها همکاری با صدام حسین علیه مردم ایران، به زندگی در عراق ادامه داد.
در حال حاضر گروهی از مجاهدین خلق از دست دولت ایران به دولت عراق و گروهی از آنان از دست دولت عراق به آمریکا پناهنده شده و گروه دیگری از دست رهبری سازمان به وزارت اطلاعات ایران پناه آوردند. در حال حاضر مسعود رجوی مشغول همکاری با نیروهای آمریکایی است.
در زد و خورد میان دو گروه پاسدار، یک نفر کشته شد
در یک درگیری که روز گذشته بین اعضای دو کمیته پاسداران انقلاب در خیابان جمشید روی داد یک نفر کشته و چهار نفر مجروح شدند. براساس گزارش رسیده ساعت ده صبح دیروز یک مینی بوس آبی رنگ بدون شماره در سه راه خیابان جمشید وسط خیابان توقف کرد و سه تن از هفت سرنشین مسلح آن پیاده شدند.
در این هنگام دو تن از پاسداران انقلاب خیابان جمشید به آنها نزدیک شدند و خواستند تا مینی بوس را که وسط خیابان پارک شده بود به کنار خیابان انتقال دهند. ولی سه جوان مسلح به دو پاسدار حمله کردند و یکی از آنها با اسلحه کمری خود بسوی یکی از پاسداران شلیک کرد و او را مجروح ساخت.
پاسدار مجروح برای موضع گرفتن به خانه با رگبار مسلسل به سوی او و عابرین آتش می‌گشایند. در نتیجه پاسدار مجروح که مصطفی محرمی نام داشت و چهار ماه از ازدواجش می‌گذشت، کشته شد و یک پاسدار دیگر به نام ابراهیم مجروح گردید که هم اکنون در بیماستان لقمان الدوله در حالت اغما به سر می‌برد.
یک پیرمرد عابر نیز در این تیراندازی مجروح شده که در بیمارستان مجبور شدند یک پای او را قطع کنند. دو تن از مهاجمین نیز توسط مردم با ضربه های چاقو و قمه مجروح شدند که آنها نیز در بیمارستان لقمان الدوله تحت مراقبت هستند.
یک نفر از مهاجمین نیز دستگیر شد که در کلانتری ۱۵ محل موقت کمیته انقلاب بازداشت است. چهار مهاجم دیگر نیز موفق به فرار شدند. بر اساس گزارش رسیده در مینی بوس تعدادی، پلاک اتوموبیل سواری و کرایه بدست آمد که در کمیته انقلاب ضبط شده است.
در بازجویی‌های مقدماتی از مهاجمین دستگیر شده اظهار داشتند که ما عضو کمیته انقلاب نازی آباد و از پاسداران هستیم. هیاتی نیز که از کمیته نازی آباد مراجعه کرد این گفته را تایید کرد و گفته شده این درگیری به خاطر خصومت شخصی اعضای دو کمیته با یکدیگر بوده و این موضوع هم اکنون در دست رسیدگی است.
علیرضا میبدی و فرهنگ امینی
۱۶ هزار نفر از کشور ممنوع الخروج هستند
لیست افراد ممنوع الخروج از کشور در دست بررسی نهایی است و گفته می شود تا کنون نام قریب شانزده هزار نفر در این لیست گنجانده شده است. پیش بینی می شود این لیست تا آخر هفته آینده آماده و به اداره گذرنامه ابلاغ شود.
نام کلیه وزرا، معاونان وزارت خانه‌ها، مدیران کل، سفرا و وزرای مختار، روسای سازمان‌ها، روسای کل مدیران عامل و اعضاء هیات مدیره شرکت های دولتی، نمایندگان مجلسین، مقامات مهم بخش خصوصی، شهرداران شهرهای مهم، استانداران و فرمانداران کل و دلالان بین المللی و همچنین عده‌ای از امرای ارتش و مقامات امنیتی که در طول ۲۵ سال گذشته مصدر کار بوده اند در این لیست منظور شده است.
بخشی از این لیست که مربوط به زنان صاحب مقام یا وابسته به مقامات مهم گذشته است، آماده و ممنوع الخروج اعلام شده است. به همین جهت صبح امروز از طرف نخست وزیری به اداره گذرنامه اعلام گردید که خروج بانوان از کشور به استثنای افرادی که نام‌شان در لیست ممنوع الخروج‌ها اعلام شده است بلامانع است.
همین مقام به خبرنگار ما گفت که این لیست حداکثر تا آخر هفته آینده آماده و به گذرنامه ابلاغ می‌شود. و سپس خروج بقیه افراد از کشور آزاد خواهد شد. وی همچنین گفت احتمالا در جریان تحقیقات و رسیدگی به تعداد این افراد اضافه یا به دلیل اثبات بی گناهی آنها از این تعداد کاسته خواهد شد.
فرخ نگهدار از چریک‌های فدایی خلق
برکناری پنجاه مدیر و چهره معروف رادیو تلویزیونی
این اعلامیه امروز از طرف آقای قطب زاده سرپرست سازمان رادیو تلویزیون صادر شد.
بسمه تعالی

جهت اطلاع کلیه همکاران بدین وسیله صورت اسامی اولین گروهی که از کار برکنار شده‌اند و هیچ گونه سمتی در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران ندارند اعلام می‌گردد. جهت رسیدگی به حساب‌های گذشته افراد زیر کمیسیونی تشکیل و مامور رسیدگی خواهد شد. دفتر اداره عمومی سازمان زمان رسیدگی را بعدا اعلام خواهد کرد. اسامی برکنار شدگان بدین شرح است:
فرازمند، صفا الدین جهانبانی، سمیعی، سیروس راستین، ایرج گرگین، وارادوکس اسرائیلی، مجید محسنی، اسد الله پیمان، جواد علامیر دولو قاجار، سرتیپ حمید صدرایی، سرهنگ مرتضی جوزانی، سرهنگ حسین کورس مهر، سرهنگ امیرهوشنگ غروی، سروان حسین رادمهر، محمود جعفریان، دکتر کامبیز محیط محمودی، پرویز مشعوف، محمود قانع، ناصر برهان آزاد، سیدمهدی اشرف آل طاها، امیر اسماعیل مکانیک، فرخ غفاری، کامران مشایخی، ملک ساسان ویسی، مسعود کیمیاوی، (پرویز کیمیاوی، این اشتباه از روزنامه اطلاعات است)، اسماعیل پوروالی، احمد فدعمی، پرویز نیکخواه، تورج فرامرز شاه بختی، پاشا مرتضی لطفی فروشانی، تقی روحانی، محمد شفائی، سعید قائم مقامی فراهانی، فریدون فرح اندوز، عباس مهاجرانی، حسینعلی نظری کنگرلو، فرهنگ فرحی، عطا الله بهمنش، سید محمد باقر نجفی شوشتری، سیروس هدایت، علیرضا میبدی، همایون شهنواز، ابراهیم پیشه ور، دکتر فرهاد صبا، کریم امامی، محمد نفیسی، مرتضی قلی رئیسی، آشور بنی پال بابلا، بیژن صفاری، مجید تهرانیان.

سرپرست سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران
صادق قطب زاده
حسن نزیه
نزیه: شرکت نفت صندوق شاه سابق بود
خبرنگار اطلاعات از اهواز گزارش داد که صادرات نفت به خارج از کشور از دوشنبه آینده آغاز می‌شود. حسن نزیه رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در اجتماع هزاران نفر از کارگران صنعت نفت، ضمن اعلام این مطلب گفت:
«روز چهاردهم اسفند ماه که مصادف با سالگرد درگذشت دکتر محمد مصدق است، اولین کشتی نفت‌کش، نفت ایران را از جزیره خارک به خارج می‌برد.»
نزیه با اشاره به سوابق خیانت‌هایی که در صنعت نفت صورت گرفته است گفت:
«شرکت نفت در حقیقت صندوق شاه سابق بود، و به خارجیان و افراد مشخصی داخلی ماهانه از محل درآمد نفت، مبالغ کلانی پرداخت می‌کرد. گروهی نیز از دفتر والاحضرت‌ها، نخست وزیری و دربار حقوق‌های ده تا بیست هزار تومانی از شرکت نفت دریافت می‌کردند.
قراردادهایی نیز که با ایران برای چاپیدن بیت المال با سیزده کشور منعقد شده، و در اسرائیل، سوئیس، فرانسه و آمریکا به ثبت رسیده بود، اخیرا کشف شده است.»
Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان


rajavai farokh negahdar , va baghiyeh in rahbarane be estelah khalgh , chera dar badtarin sharayat iaz iran farar kardand va javanhaiye bigonahi ke havadar in khaenin budand ra dar iran tanha gozashtand ta be jukhehaye edam sepordeh shavand. tarikh , hargez i , rahbarane dorugh ghu va khiyanatkar ra faramush nakhahad karad.
-- ruzbeh ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:02 PM


har enghelabi , bena be tarif, yek jenayatkare potentiel ast! namooneye an Rajavist. enghelab badtarin fajee baraye yek keshvar ast. iran, motassefane, potentiel balayi dar in zamine darad ke be farhang estebdadi va ravanshenasiye sexuel mellat iran rabt darad; raftar iranian tekaneshi(impulsif) va khatarnak ast. hich omidi nist ke regime baadi jenayatkartar az regime feeli nabashad.
-- بدون نام ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:02 PM


چقدر حرفهای آقای نزیه الان درسته:
شرکت نفت در حقیقت صندوق شاه سابق بود، و به خارجیان و افراد مشخصی داخلی ماهانه از محل درآمد نفت، مبالغ کلانی پرداخت می‌کرد.
بعد از سی و اندی سال فقط نوع دیکتاتور عوض شده
ضمنا" اونهایی که خودشون از اعدامها تشکر میکنند فقط دنبال خشونت و هرج و مرج هستند چون روش حکومتی غیر از آن بلد نیستند.
-- علی ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:02 PM
منبع:

http://zamaaneh.com/revolution31y/2010/02/post_24.html


جنبش سبز و تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی

رسانه شمائید
رادیو زمانه | گوی سیاست | تحولات مربوط به انتخابات | جنبش سبز و تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی



گزارشی از کنفرانس «ایران: سازوکارهای مقاومت» به یاد کیان تاج‌بخش

جنبش سبز و تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی

آتنا پژوهش

در دوارزدهم فوریه‌ی ۲۰۱۰ کنفرانسی یک‌روزه‌ای با عنوان «ایران: سازوکارهای مقاومت» در نیویورک برگزار شد. این کنفرانس به همت دو دانشجوی ایرانی و استادان امریکایی دانشگاه و مرکز پژوهشی New School for Research بر پا و به کیان تاج‌بخش تقدیم شد.

کیان تاج‌بخش جامعه‌شناس و محقق ایرانی دانشگاه کلمبیا در نیویورک که چند سال اخیر برای تحقیقات علمی در ایران به‌سر می‌برد، بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران برای بار دوم در طول چند سال اخیر دستگیر و به پنج‌سال زندان محکوم شده است. هم‌کاران کیان تاج‌بخش در نیویورک با مروری بر تلاش‌های او در خدمت به پیش‌رفت علوم اجتماعی در ایران و بازگشت به کشورش برای کار و تحقیق با ابراز تاسف از محکومیت و زندانی‌کردن او به ارائه‌ی مقالات خود درباره‌ی جنبش اجتماعی جدید در ایران پرداختند.
در این کنفرانس چهره‌های سرشناسی مانند رامین جهانبگلو فیلسوف و استاد دانشگاه در کانادا، چارلز کورزمان (Charles Kurzman) متخصص خاورمیانه و استاد دانشگاه کارولینای شمالی و پرینستون، علی رضایی ژورنالیست و محقق ساکن کانادا، بیتا مستوفی حقوق‌دادن و فعال حقوق بشر، هادی قائمی فعال حقوق بشر، نادر هاشمی استاد دانشگاه در دنور، شیدا جعفری و دنی پستال (Danny Postal) فعالان حقوق بشر ، سایمون کریچلی (Simon Critchley) استاد دانشگاه در نیویورک و دیگران شرکت داشتند.
هرکدام از این متخصصان از زاویه‌ی کار خود به بررسی پی‌آمدهای سیاسی و اجتماعی بعد از انتخابات تابستان گذشته و ویژگی‌های جنبش سبز پرداختند. آن‌ها در این کنفرانس با ارائه‌ی بحث‌های متنوع استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی که هواداران یک جنبش اجتماعی در رویارویی با دولتی غیر دموکراتیک با قدرت فراگیر به کار می‌برند، را بررسی کردند. سوال مهمی که در این ارتباط مطرح بود، چگونگی گسترش ادامه‌ی مبارزه‌ی مدنی و مبارزات دموکراتیک در شرایط فعلی ایران است.
در آغاز سایمون کریچلی استاد فلسفه‌ی سیاسی در دانشگاه New School با تقدیر از شخصیت انسان‌دوست و علمی کیان تاج‌بخش، کنفرانس را افتتاح کرد. او گفت: گفتمان مقاومت مدنی در یک جنبش اجتماعی چگونه می‌تواند با اعتقاد به راه و رسم مسالمت‌جویانه و پرهیز از خشونت در شرایط ادامه‌ی سرکوب پیروز شود؟ سوالی که در بحث‌های بعدی از زوایای دیگری مورد بحث قرار گرفت.

در این گزارش خلاصه‌ای از سخنرانی چارلز کورزمان و رامین جهانبنگلو را می‌خوانید. برای شنیدن تمام سخنرانی‌ها می‌توانید به وب‌سایت این کنفرانسمراجعه کنید.
کورزمان با اشاره به از کار افتادن دستگاه‌های ارتباطی و کنترل متعلق به اپوزیسیون در شام‌گاه روز انتخابات ریاست‌جمهوری و پس از آن خاطر نشان کرد که رسانه‌های الکترونیکی سبزها با وجود آسیب‌پذیری نقش مهمی در حوادث پس از انتخابات بازی کردند و به شیوه‌های گوناگونی در حفظ ارتباط با دنیا تلاش کردند. مثلا میرحسین موسوی با داشتن صفحه‌ای در فیس‌بوک در شرایطی که امکانات ارتباطی‌اش به‌شدت محدود بود، منبعی برای حفظ ارتباط و پخش خبر فراهم کرد.
او در ادامه می‌گوید: «آیا این جالب نیست که پس از انتخابات دنیا ناگهان با چهره‌ی دیگری از زن ایرانی روبه‌رو شد. هزاران زنی که با پوشاندن صورت‌شان با ماسکی سفید، زدن عینک آفتابی، روبان و روسری سبز بردست و سر، و هم با در دست داشتن پلاکاردی به انگلیسی با مضمون: «رای من کجاست؟»، در خیابان به مقابله‌ی با پلیس آمدند. الحق و الانصاف که عکاسان آماتور هم در آن بگیر و بند نهایت ظرافت را در عکاسی دختران زیبای ایرانی که حتی در آن شرایط هم خوش‌پوش و زیبا به میدان آمده‌اند به کار بردند. عکس‌هایی که کلیشه‌ی زن ایرانی سرکوب‌شده را برای همیشه از رسانه‌های غربی محو کرد. این دختران با داشتن پلاکاردی به انگلیسی و فریاد: «رای من کجاست؟»، توانست با همه‌ی دنیا ارتباط برقرار کند.
چارلز کورزمان در بحث خود با استفاده‌ی از تصاویر جالب فرهنگ جنبش سبز را با ورزش رزمی جی‌جی‌ت‌سو مقایسه و آن را Ji- Jitsuu- Cultural خواند. کورزمان حضور گسترده‌ی مردم در اعتراض به نتایج انتخابات را غافل‌گیرانه توصیف کرد و گفت: «در روزهای بعد از رای‌گیری ما شاهد اوج‌گیری قدرت‌مند یک جنبش جدید در ایران و استفاده از تمام امکانات موجود و خلق صحنه‌های بی‌نظیر و ثبت تمام حوادت و روی‌دادها توسط خود مردم در خیابان‌ها بودیم».
چارلز کورزمان در توضیح تکنیک ورزش رزمی جی‌جی‌ت‌سو می‌گوید: «در این ورزش نکته‌ی اصلی آن است که فرد با هشیاری برخورد می‌کند. در مقابله با حریف، انرژی و قدرت دشمن را برای خنثی‌کردن نیروی او، در حمله‌ی تهاجمی به رقیب به کار می‌گیرد. با مشاهده‌ی حرکت حمله‌کننده می‌تواند سرعت عمل و نیروی حریف را در کنترل گرفته و با ضد حمله او را از پا درآورد.
استفاده از سیاستی مبتنی بر جی‌جی‌ت‌سو در امریکا هم توسط یک تئوریسین مدافع روش مبارزه‌ی صلح‌آمیز و عدم استفاده از خشونت، یعنی جین شارپ، که به‌شدت تحت تاثیر گاندی بود، در مبارزات مدنی دهه‌ی شصت به کار گرفته شد. و هم در دوران جنگ سرد به عنوان آلترناتیوی در مقابله‌ی با حمله‌ی احتمالی شوروری سابق برای مقاومت علیه خشونت و کنترل آن مطرح بود.
این استراتژی بعدها به‌وسیله‌ی خود شارپ به «سیاست جی‌جی‌ت‌سویی» معروف شد. و پس از جنگ سرد به عنوان یکی از روش‌های مبارزه‌ی مدنی در اروپای شرقی به کار گرفه شد. جمهوری اسلامی هم با وحشت از این نوع روش مبارزه به تبلیغات فراوان علیه انقلابات به اصطلاح مخملی دست زد. و هم بعد از دستگیری مخالفان پس از انتخابات، در دادگاه‌های فرمایشی آن‌ها را به استفاده‌ی از تئوری جین شارپ متهم کرد.
این تکنیک در جنبش سبز به‌خوبی به کار آمد. سبزها با استفاده از تمام نمادها و آیین‌های به کار گرفته شده در جنبش اسلامی که به انقلاب ۱۹۷۹ منجر شد و هم تمام سنت و رسوم مذهبی شیعه به میدان آمدند.
روش مبارزاتی سبزها را با الهام با آن‌چه که در انقلاب ۱۹۷۹ اتفاق افتاد، در نظر بگیرید. روزی که محمدرضاشاه ایران را ترک کرد، تیتر معروف روزنامه‌ی اطلاعات: «شاه رفت» بود. سبزها همین تیتر را با استفاده از روزنامه‌ی اطلاعات به «احمدی رفت»، تبدیل کردند.
تکنیک دیگر «الله‌اکبر»گویی مردم بر بام‌ها بود که در دوران انقلاب از طرف میلیون‌ها نفر در ایران در اعتراض به حکومت شاه به کار گرفته شد. و همین روش دوباره از طرف سبزها استفاده شد. پخش فیلم و صدای الله‌اکبر در یوتیوپ روش ارتباط مردم ایران با خود و همه‌ی دنیا شد.
ویژگی دیگر سبزها در استفاده از تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی، استفاده شده در انقلاب بهمن یعنی بهره‌گیری از مفهوم مظلومیت در فرهنگ شیعه است. پخش عکس‌ها و فیلم‌هایی که در آن شهروندان مضروب‌شده دیده می‌شوند در اینترنت نه‌تنها هم‌دلی مردم در ایران بل‌که تمام دنیا را با قربانیان تظاهرات برانگیخت.
پخش تصویر زنی با چشمی سیاه شده، سربندی سبز، لب‌خندی تلخ ولی پرغرور افکار عمومی را به‌شدت به آن‌چه در ایران می‌گذشت حساس کرد. گفتمان مظلومیت بخش مهمی از فرهنگ شیعه و ایرانی است و کسی که مظلوم واقع می‌شود، حساسیت ایجاد می کند.
سبزکردن اسکناس‌ها و شعارنویسی روی آن و به‌ویژه استفاده از عبارت «یا حسین، میرحسین» یکی دیگر از تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی برای برانگیختن احساسات مردم مسلمان و و رجوع به مظلومیت امام حسین شهید کربلاست. استفاده از مراسم چهلم شهدا، سبز خواندن عاشورا و تظاهرات در روز ۲۲بهمن مثال‌های دیگری از به‌کارگیری تکنیک‌های جی‌حی‌ت‌سویی در جنبش سبز است.
یا مثلا عاشورای سال ۱۹۷۹، این روز به‌عنوان روز تاریخی مهم در تاریخ انقلاب بهمن ثبت شد. روزی که مردم شعار «مرگ بر شاه» را فریاد کردند. «عاشورای امسال را سبز خواهیم کرد» هم یکی دیگر از تکنیک‌های جی‌جی‌ت‌سویی سبزها بود.
سبزها هم‌چنین برای سال‌روز انقلاب در ۲۲بهمن فیلم‌هایی تبلیغی به‌شیوه‌ی هالیودی (با استفاده از وقایغ اخیر و صحنه‌های انقلاب ۵۷) ساختند. استفاده از شعار «پایان دیکتاتوری» با خط سبز بر برگه‌ی تقویم بیست و دوم بهمن با پس‌زمینه‌ی میدان آزادی به کار رفت.
نکته‌ی بی‌نظیر در مورد جنبش سبز آن است که مردم در تظاهرات خیابانی با شجاعت، آگاهی و دقت تمام، حتی در لحظات کاملا خطرناک از ثبت وقایع دست نکشیدند. این جنبشی است که از خودش در هر لحظه و حرکت عکس می‌گیرد، فیلم می‌گیرد و این شیوه در تاریخ دنیا بی‌نظیر است.
ما در هیچ جنبشی با این همه مدارک مستندی که توسط مردم تهیه شده روبه‌رو نبوده‌ایم. هزاران عکس و فیلم در این چندماه گرفته شده و در تمام دنیا پخش شده است.
اوج این وقایع‌نگاری ثبت لحظه‌ی مرگ ندا آقاسلطان است. در لحظه‌ای که دختری جوان با چشمانی باز و حیرت‌زده می‌میرد. زندگی خود فیلم‌گیرنده هم در آن لحظه در خطر است. هر لحظه ممکن است به او شلیک شود! اما او مشغول ثبت لحظه‌ی مرگ نداست.
و این نشان می‌دهد که این مردم دیگر از مرگ نمی‌ترسند. نگاه‌کردن به صحنه‌ی مرگ ندا شما را به‌شدت منقلب می‌کند. کسی که نزدیک اوست در یک لحظه تلفن موبایل اش را به کار می‌اندازد و فیلم می‌گیرد. حتی وقتی تمام چهره‌ی ندا در خون غرق می‌شود، فیلم می‌گیرد. حسی باورنکردنی و بی‌رحمانه اما اجتناب‌ناپذیر در عمل کسی است که این فیلم را گرفت. مرگ ندا زیارت‌گاهی جهانی روی انترنت را به وجود آورد!»
رامین جهانبگلو استاد دانشگاه تورنتو در آغاز صحبت‌اش گفت: «من برای کیان تاج‌بخش که هم هم‌کارم و هم‌بندم در زندان اوین بود، این‌جا هستم. و امیدوارم که او هرچه زودتر آزاد شود.»
جهانبگلو درباره‌ی جنبش مدنی و خشونت‌ستیز ایران گفت: «امروزه در ایران هم مانند افریقای جنوبی مساله‌ی حق‌دانستن حقیقت به همان اندازه‌ی حق‌داشتن آزادی و احترام به اندیشه‌ی دیگران و یا برقراری عدالت اجتماعی اهمیت دارد. دست‌رسی به حقایق از خواسته‌های اصلی مردم ما است. و رابطه‌ی مستقیمی میان این حق و حقوق مدنی مردم و جنبش حقوق بشر در ایران برقرار است.»
جهانبگلو در ادامه بر حال و هوای غیراخلاقی و خودسرانه‌ی حکومت‌ها در طول تاریخ ایران اشاره کرد: «فرهنگ دروغ و استبداد قرن‌هاست که در ایران و جود دارد. سیاست در ایران با پدرسالاری، مذهب، خشونت و بی‌عدالتی عجین شده است. منفعل‌بودن مردم در برابر جور جکومت‌ها و عادی تلقی‌کردن ظلم و خشونت از دلایل دوام سیستم‌های سرکوب است.
بنابراین مبارزه‌ی صلح‌آمیز برای دموکراسی به شجاعت مردم در مبارزه‌ی با دروغ و یافتن حقیقت بستگی تام دارد. مردم در ایران باید خواهان دست‌یابی و کشف حقیقت باشند. باید دید چه‌طور می‌توان حقیقت، اعتماد و احترام را به مردم باز گرداند.
مبارزه با عادی‌بودن و مشروعیت‌داشتن خشونت در ایران آغاز شده و جامعه‌ی مدنی در کشور من اکنون آماده است تا با توجه به اهمیت جستجوی حقیقت در حفظ اتحاد میان مردم با فرهنگ دروغ و سرکوب مبارزه کتد. در شرایطی که دستگاه رسمی حکومت در ایران مشروعیت خود را به خاطر سوء‌مدیریت، سلطه‌ی سیاست دروغ و به‌کارگیری خشونت از دست داده است، جامعه‌ی مدنی در ایران مشروعیت خود را با مبارزه‌اش برای تحقق دموکراسی و بازسازی جمهوری گسترش داده است. مبارزه‌ی ما برای تحولات دموکراتیک با انقلاب تویتری و یوتوپی هم‌راه شده است.
بحران مشروعیت دولت سلامی یکی از مسایل مهم فعلی است. تداوم سیاست‌های حاکمیت به شکل کنونی غیرممکن است. حتی آنان که با خوش‌بینی خواهان تغییرات و رفرم بودند پس از حوادث اخیر و مشاهده‌ی به‌کارگیری خشونت بی‌اندازه و برهنه با حقیقت روبه‌رو شدند.
در شرایط فعلی موضوع تنها جنگ میان طرف‌داران دموکراسی و مخالفان دموکراسی نیست بل‌که جدال میان سیستمی خواهان حاکمیت مطلق (که در استفاده از خشونت گسترده تردیدی به خود راه نمی‌دهد) با نیروهای مدنی است که خواهان حاکمیت قانون و گسترش آن در همه‌ی سطوح هستند.
نمایندگان اپوزیسیون فعلی در ایران نه‌تنها با از اطاعت حاکمیت مطلق سرباز می‌زند. بل‌که در جست‌وجوی یافتن راه و کارهای مبتنی بر اخلاق و حقیقت و ترویج آن در جامعه جرکت می‌کنند.»
Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان


با تشکر از این گزارش. لینکی که به سایت اصلی داده شده کار نمی کند. م
-- بدون نام ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:10 PM


Link is www.politicsofresistance.com
-- بدون نام ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:10 PM



www.politicsofresistance.com
-- بدون نام ، Feb 28, 2010 در ساعت 02:10 PM
منبع:

http://zamaaneh.com/analysis/2010/02/post_1385.html


نظرسنجی در رابطه با فعالیت این وبلاگ خبری

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter

    درخواست همکاری:

    web counter
    سلام بر بازدید کنندگان عزیز،
    شما هم می توانید سهراب را در افزایش کیفیت و کمیت مطالب با ارسال لینک خبر و یا مطالب خودتان که به نوعی در ارتباط با خبر های روز جنبش سبز است، یاری دهید. مطلب شما در اولین فرصت درج خواهد شد. برای این منظور، مطلب یا لینک مورد نظر را به آدرسsohraabirani@gmail.com ارسال دارید.
    با تشکر از حسن همکاری شما،
    سهراب