گرسنگان در خوشه اول و فقرا در خوشه دوم و بعضاً سوم تقسیمبندی شدهاند. این ترجمانی است از آنچه که رئیس مرکز آمار ایران برای خوشهبندی مردم ایران اعلام کرده است.
کلمه: خوشهبندی اعلامی از سوی مرکز آمار ایران برای اعطای نقدی یارانهها بحثها و نگرانیهای فراوانی در جامعه ایجاد کرده است. از یک سو بسیاری از کسانی که در خوشه سوم و بعضاَ خوشه دوم قرار دارند، به این تقسیمبندی معترضند و از سوی دیگر، حضور حدود ۶۰ تا ۷۵ درصد مردم در خوشه اول و دوم که مطابق آمار، خوشههای فقراست، این سوال را به اذهان کارشناسان متبادر کرده است که آیا صداقت لازم از سوی مردم و دقت از سوی مسوولان برای این تقسیمبندی کافی نبوده است یا اینکه دولت آثار سیاستهای سالهای اخیر خود در افزایش فاصله طبقاتی را پذیرفته است؟
به گزارش ایلنا، در روزهای پایانی دی ماه مدد، رئیس مرکز آمار ایران از تقسیم جامعه به ۳ خوشه خبر داد و اعلام کرد که خوشههای اول و دوم ۷ دهک پایینی جامعه را شامل میشوند و خوشه سوم، ۳ دهک بالایی جامعه را شامل میشود. رئیس مرکز آمار ایران با اشاره به اینکه دولت در سال نخست اجرای لایحه هدفمند کردن یارانهها تصمیم گرفت جمعیت کشور را به ۳ خوشه تقسیمبندی کند، گفت: در خوشه نخست که دهک اول تا چهارم را شامل میشود، حدود ۳۰ میلیون نفر، در خوشه دوم، دهکهای پنجم تا هفتم جامعه با ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر و در خوشه سوم، دهکهای هشتم تا دهم با ۱۴ میلیون نفر قرار گرفتهاند.
رئیس مرکز آمار ایران با اشاره به اینکه درآمد خانواده شش نفری در خوشه یک، کمتر از ۴۷۳ هزار تومان است، گفت: خانوار شش نفرهای که درآمدش بین ۴۷۳ هزار تومان تا ۷۸۸ هزار تومان است، در خوشه ۲ قرار میگیرد و خانوار شش نفرهای که بیش از ۷۸۸ هزار تومان درآمد داشته باشد در خوشه ۳ قرار میگیرد. مدد تصریح کرد: در خوشه یک، درآمد سرانه هر نفر ۷۸۸ هزار و ۳۸۱ ریال و در خوشه ۲ درآمد سرانه هر نفر یک میلیون و ۳۰۳ هزار و ۳ ریال است.
بزرگترین ابهام در سخنان رئیس مرکز آمار ایران که به نمایندگی از سوی دولتی که قرار است یارانهها را نقدی پرداخت کند، سخن میگفت اعلام درآمدهای سرانه خوشههای یک و دو جامعه است که یا فقط آنها یارانه میگیرند، یا سهم بیشتری از یارانهها خواهند برد. مطابق آمار ارائه شده هفتگی از سوی بانک مرکزی از نرخ خردهفروشی برخی از مواد خوراکی (ماست، پنیر، کره، شیر، تخممرغ، برنج، انواع حبوبات (۷ قلم)، انواع میوه (۸ قلم) و سبزی (۸ قلم)، گوشت قرمز و سفید، قند و شکر، چای و روغن نباتی) در هفته نخست بهمن ماه، هر فرد برای تهیه ماهانه یک کیلوگرم از اقلام فوق نیاز به هزینهای حدود ۹۳۶ هزار و ۲۰۶ ریال دارد. این هزینه تنها هزینه مواد خوراکی به استثنای نان است و هیچ هزینه دیگری همچون هزینه مسکن، ایاب و ذهاب، پوشاک، پرداخت بهای آب، برق، گاز و تلفن، هزینههای آموزشی، هزینههای تفریحی و … در آن لحاظ نشده است.
۳۰ میلیون نفر، زیر خط گرسنگی
مقدار کالری موجود در اقلام فوق برابر ۸۴ هزار و ۵۱۰ واحد است. باید بدانیم که مطابق تعاریف بینالمللی و پذیرفته شده توسط تمامی کشورهای جهان، حداقل کالری مورد نیاز روزانه برای هر فرد ۲ هزار و ۱۷۹ واحد است و کسانی که کمتر از این مقدار تهیه میکنند، جزو افراد گرسنه یا پایینتر از خط فقر مطلق هستند. به عبارتی با یک تناسب ساده میتوان نتیجه گرفت که هر ایرانی برای رفع گرسنگی ماهانه (تامین ۶۷ هزار و ۳۷۰ کالری) باید ۷۴۶ هزار و ۳۲۸ ریال هزینه کند. مقایسه این رقم با رقم اعلامی برای خوشه نخست (درآمد سرانه ۷۸۸ هزار و ۳۸۱ ریال) نشان میدهد که افراد حاضر در این خوشه برای رفع سایر ملزومات زندگی از قبیل پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش، مسکن، ایاب و ذهاب و… ماهانه فقط ۴۲ هزار و ۵۳ ریال خواهند داشت. به عبارتی با توجه به هزینههای فوق، تمامی افراد حاضر در خوشه نخست جزو افرادی هستند که در تعاریف جهانی جزو گروه زیر خط گرسنگی (خط فقر شدید) قرار دارند. این به این معناست که اگر آمار آقای مدد مبنی بر وجود ۳۰ میلیون از جمعیت ۶۱٫۶ میلیونی ایران با درآمد ماهانه کمتر از ۷۸۸ هزار و ۳۸۱ ریال صحیح باشد، ۳۰ میلیون نفر از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق (خط گرسنگی) به سر میبرند؛ چرا که حتی قادر به تهیه خوراک خود نیز نیستند.
آمار زیر خط فقریها در ابهام
براساس نتایج بررسیهای بانک مرکزی برای سال ۱۳۸۷، از کل هزینههای ناخالص خانوار، ۲۳٫۸ درصد به خوراکیها و آشامیدنیها، ۰٫۴ درصد به دخانیات، ۴٫۶ درصد به پوشاک و کفش، ۳۳٫۱ درصد به مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها، ۵ درصد به اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه، ۴٫۵ درصد به هزینه بهداشت و درمان، ۱۱٫۶ درصد به هزینه حمل و نقل، ۲٫۶ درصد به ارتباطات، ۲٫۴ درصد به هزینه تفریح و امور فرهنگی، ۲٫۳ درصد به هزینه تحصیل، ۲٫۲ درصد به هزینه رستوران و هتل و ۷٫۵ درصد به هزینه کالاها و خدمات متفرقه اختصاص داشته است.
با احتساب هزینه ماهانه ۷۴۶ هزار و ۳۲۸ ریالی برای رفع گرسنگی و تطابق آن با جداول بانک مرکزی (نسبت ۲۳٫۸ درصدی خوراکیها و آشامیدنیها به کل هزینههای ناخالص خانوار) به این نتیجه میرسیم که هر فرد برای داشتن یک زندگی حداقلی و چسبیده به خط فقر ماهانه به ۳ میلیون و ۱۳۵ هزار و ۸۳۱ ریال نیاز دارد و لذا افراد خوشه دوم و حتی بسیاری از حاضران در خوشه سوم در آمار دولتی با درآمد ماهانه بیشتر از یک میلیون و ۳۰۳ هزار و ۳ ریال نیز زیر خط فقر قرار دارند.
اختلاف ارقام بانک مرکزی با مرکز آمار
مطابق آمار رسمی اعلام شده از سوی بانک مرکزی متوسط تعداد افراد خانوار در سال ۱۳۸۷ برابر ۳٫۸۶ نفر بود که نسبت به سال ۱۳۸۶ کاهش داشته است. بر اساس نتایج این بررسی متوسط هزینه ناخالص سالانه یک خانوار در سال ۱۳۸۷ حدود ماهانه ۹ میلیون و ۶۲۰ هزار ریال بوده است. با تقسیم این رقم به متوسط تعداد افراد خانوار در سال ۱۳۸۷، این نتیجه مستفاد میشود که متوسط هزینه ناخالص هر فرد در سال ۱۳۸۷، برابر ۲ میلیون و ۴۹۲ هزار و ۲۲۸ ریال بوده است که با ارقام اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران برای خوشههای اول و دوم تفاوت فاحشی دارد.
فقرای بانک مرکزی ثروتمندان مرکز آمارند
بانک مرکزی رقم ۷۸۰ هزار تومان را برای خط فقر شهرهای بزرگ کشور در سال ۸۷ اعلام میکند. با در نظر گرفتن اینکه یک خانوار متوسط ایرانی برابر ۳٫۸۶ نفر جمعیت دارد (البته این رقم قطعاً در شهرهای بزرگ زیر ۳٫۵ نفر خواهد بود)، رقم سرانه خط فقر برای ساکنان شهرهای بزرگ معادل ۲ میلیون و ۲۰ هزار و ۷۲۵ ریال خواهد بود. با این حال در خوشهبندی مرکز آمار، بدون در نظر گرفتن چنین شاخصهایی رقم یک میلیون و ۳۰۳ هزار و ۳ ریال بدون هیچ مبنای مشخص و معیار علمی برای خوشه دوم در نظر گرفته شده است.
حضور برخی از فقرا در خوشه ثروتمندان
از سوی دیگر مطابق آمار اعلام شده بانک مرکزی برای سال ۱۳۸۷، یک خانوار متوسط ایرانی در سال ۱۳۸۷ برابر ماهانه ۹ میلیون و ۴۳۲ هزار ریال درآمد داشته است. به این ترتیب، هر فرد ایرانی به طور میانگین ماهانه ۲ میلیون و ۴۴۳ هزار و ۵۲۳ ریال درآمد داشته است. در جامعه مورد اشاره مرکز آمار ایران برای خوشهبندی مردم (جامعه ۶۱٫۶ میلیون نفری)، رقم درآمدها به حدود ۱۵۰ تریلیون و ۵۲۱ میلیارد و ۱۶ میلیون ریال خواهد رسید. کل درآمدهای خوشه اول با ۳۰ میلیون نفر جمعیت (با حداکثر درآمد ۷۸۸ هزار و ۳۸۱ ریال)، مطابق آمار رئیس مرکز آمار ایران رقمی کمتر از ۲۳ تریلیون و ۶۵۱ میلیارد و ۴۳۰ میلیون ریال خواهد بود. درآمدهای جامعه آماری خوشه دوم با ۱۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر (با حداکثر درآمد یک میلیون و ۳۰۳ هزار و ۳ ریال) کمتر از ۲۲ تریلیون و ۹۳۲ میلیارد و ۸۵۲ میلیون ریال طبق اظهارات آقای مدد خواهد بود. لذا درآمد حاضران خوشه سوم قاعدتاً باید بیشتر از ۱۰۳ تریلیون و ۹۳۶ میلیارد و ۷۳۴ میلیون ریال باشد.
این به این معناست که به طور میانگین افراد حاضر در خوشه سوم باید درآمدی برابر ۷ میلیون و ۴۲۴ هزار و ۵۲ ریال داشته باشند. با این حال مشاهده شده است که کارگری با حداقل دستمزد دریافتی معادل ۲۶۳ هزار تومان در شهر تهران که همسرش نیز خانهدار بوده است (درآمد میانگین هر کدام برابر ۱۳۱ هزار و ۵۰۰ تومان است)، در خوشهبندیها در خوشه سوم قرار گرفته است، به عبارتی حتی حداقل بگیران جامعه کارگری که جزو محرومترینهای جامعه نیز به حساب میآیند، به جرم نداشتن فرزند جزو خوشه سوم و طبقات مرفه با میانگین درآمد ۷ میلیون و ۴۲۴ هزار و ۵۲ ریال قرار گرفته است. این به این معناست که در خوشهبندی مدنظر مرکز آمار ایران، یک کارگر با افرادی که به طور متوسط بین ۵ تا ۶ برابر وی درآمد دارند، در یک جایگاه قرار گرفته است.
خط فقر حداقل ۱ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۹۱۲ ریال است
همچنین در یکی از آخرین شمارههای نشریه برنامه، ارگان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری خط فقر ماهانه در سال ۱۳۸۶ هر فرد در خانوار شهری برای تهیه ۲ هزار کالری برابر ۹۸۰۱۱۸ ریال اعلام شده است. با توجه به تورم ۱۸٫۵ درصدی سال ۱۳۸۶، ۲۵٫۴ درصدی سال ۱۳۸۷ و حدوداَ ۱۵ درصدی سال ۱۳۸۸ این نتیجه به دست میآید که خط فقر هر فرد در سال ۱۳۸۹ که قرار است نخستین سال اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها باشد برابر ۱۶۷۴۹۱۲ ریال یا ۱ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۹۱۲ ریال خواهد بود که به این معناست که تمامی حاضران در خوشههای اول و دوم و برخی از افراد حاضر در خوشه سوم نیز در زمره فقرا قرار دارند.
اینها همه مشتی نمونه خروار است. فردی در تهران که خود بیکار و مستمری بگیر بیمه بیکاری است با داشتن همسری خانهدار، بدون داشتن مسکن و وسیله نقلیه، فقط به این دلیل که حدود هزار تومان بیشتر از رقم اعلام شده برای خوشه دوم مستمری میگیرد، در خوشه سوم طبقهبندی شده است.
گرسنگان در خوشه اول و فقرا در خوشه دوم و بعضاً سوم تقسیمبندی شدهاند. این ترجمانی است از آنچه که رئیس مرکز آمار ایران برای خوشهبندی مردم ایران اعلام کرده است.
تمام آمارهای فوق موید این نکته است که خوشهبندی مردم در ایران و ارقام اعلامی رئیس مرکز آمار ایران نشان میدهد که حداقل ۷۷٫۳ درصد از ۶۱٫۶ میلیون ایرانی مورد استناد مرکز آمار زیر خط فقر قرار دارند. اگر حتی بنا را بر رقم ۷۱٫۶ میلیون نفری جمعیت ایران گذاشته و تمامی ۱۰ میلیون نفری را که در طرح دولت شرکت نکردهاند، جزو اقشار مرفه بدانیم، باز هم حداقل ۶۶٫۴۸ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند. سوال اساسی این است که آیا دولت به نوعی تاثیرات مخرب سیاستهای سالهای گذشته خود بر افزایش شکاف طبقاتی و گسترش فقر را پذیرفته است، یا اینکه مردم ایران در پر کردن برگههای خود صداقت و مسوولان در بررسیهای خود دقت کافی نداشتهاند؟
باید گفت که در سال ۸۰ افراد زیر خط فقر در کشور ۴ درصد اعلام شده بود. حال مسئولان دولتی و به خصوص دستاندرکاران طرح پرداخت نقدی یارانهها باید توضیح دهند که آیا واقعاً بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر قرار گرفتهاند، یا اینکه طرح پرداخت نقدی یارانهها از همان ابتدای راه میلنگد و ناگزیر مجبور است که پس از مدت زمانی از اجرا، به سرنوشت دیگر طرحهای دولت نهم و دهم دچار خواهد شد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.