کلمه: احمد قابل بادست بند و پابند به دادگاه انقلاب برده شد.
به گزارش جرس حجت الاسلام والمسلمین احمد قابل در تماس با خانواده خود اظهار داشته که با دستبند و پابند به دادیاری دادگاه انقلاب رفته است. قابل اظهار داشته است که «پیرو امامی هستم که با غل و زنجیر او را وارد مجلس کردند و هنگامی که پرسیدند کار خدا را چگونه دیدی فرمود: ما رأیت الا جمیلا»
وی به بازداشت کنندگان گفته است که شما می خواهید مرا تحقیر کنید اما من جز زیبایی چیزی نمی بینم.
احمد قابل به بازجویان گفته که پرونده های دیگری در دادگاه ویژه روحانیت مشهد و تهران دارد اما آنان اظهار داشته اند که دادگاه ویژه روحانیت مشهد وی را روحانی نمی داند حال آنکه به حکم دادگاه ویژه روحانیت پاسپورت و منزل وی در توقیف است.
گفتنی است که حجت الاسلام والمسلمین احمد قابل پس از نزدیک به هفتاد روز بازداشت در اداره اطلاعات مشهد چند روز پیش به بند قرنطینه زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده بود.
احمد قابل که در پی عزیمت به مراسم تشییع جنازه آیت الله العظمی منتظری بازداشت شده بود. از دلایل بازداشت و اتهامات وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
منبع:
http://www.kaleme.com/1388/12/18/klm-13650
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۱:۳۷ ب.ظ
آقای دادستان! لطفاً اگر مردم را قابل می دانید فقط اعلام بفرمایید که جرم ایشان چیست؟!! گویا قانون اساسی را -که می گوید نهایتاً ۲۴ ساعت بعد از بازداشت باید جرم اعلام شود- قابل نمی دانید!
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۱:۵۴ ب.ظ
گاه سفر آمد برادر گام بردار / چشم از هوس، از خُرد، از آرام بردار
گاه سفر آمد برادر ره درازست / پروا مکن بشتاب، همت چاره ساز است
باید خطر کردن، سفرکردن، رسیدن / ننگ است در میدان، رمیدن، آرمیدن
تنگ است ما را خانه، تنگ است ای برادر/ بر جای ما بیگانه، ننگ است ای برادر
فرمان رسید، این خانه از دشمن بگیرید / تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۲:۰۳ ب.ظ
اخه ظلم تا چه حد…به خدا صبرمون تموم شد از این همه بی عدالتی …الهم عجل لولیک الفرج…
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۲:۱۱ ب.ظ
من این نوشته را از زمان شاه بر دیوار سلولم بیاد دارم: جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است.
با درود برین مبارزشجاع
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۲:۱۵ ب.ظ
قابل قابل درود و احترام ماست و خوش به حال ما که قابل همزمان بودن با حیات چنین شیرانی هستیم
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۲:۱۹ ب.ظ
درود بر شما آقای قابل
چون کوه استوار بمان
که حق پیروز است.
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۳:۰۵ ب.ظ
این مظلومیتها بالاخره پایان خواهد یافت و این مردان بزرگ روزگار روزی صمیمانه به آغوش ملت باز خواهند گشت منتها روسیاهی برای کسانی خواهد ماند که برای چند روز قدرت وثروت خود از هیچ اقدام ناصوابی فروگذار نکردند. بزودی همان مردمی که فعلا سکوت کرده اند همه چیز را خواهند دانست و به بقیه ملت آگاه خواهند پیوست ” در آن روز غل وزنجیر بی آبرویی بر گردن صاحبان قدرت نمایان خواهد شدو گلهای سبز افتخار پیرامون قابلها را فرا خواهد گرفت.
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۳:۴۳ ب.ظ
دوستان متوجه شدید که برادر(یا خواهر) ناشناسی که معمولا با نظر سبزها مخالفت می کنند و معمولا هم جزو اولین کامنت گذارها هستند- انگار تمام روز دارن سایتو چک می کنند- در این موارد ننگ آور اغلب نظری نمی دن؟
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۴:۲۶ ب.ظ
شاگردان آقای منتظری مانند خود ایشان دل بزرگی دران(البته نه همه اونها،فقط سبز اندیشان)
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۵:۵۰ ب.ظ
اولین بار با صحبتهای ایشون در سال۸۲ در حسینیه اعظم شهرستان نجف آباد بود که من را با اسلام عقلانی و زیبا آشنا کرد و عمیقا تحت تاثیر گذاشت.(اسم سایتهای ایشون شریعت عقلانی و از نگاه من است که توصیه میکنم حتما آن را ببینید)در آن جلسه و جلسات مشابه ایشان هم از غربیها انتقاد میکردند و هم از اشتباهات(ظلمهای) فاحش حکومت و الحق که همه منطقی بود.
اگر با چشم خود و از نزدیک این مرد نورانی را ندیده بودم شاید توجیهی برای این رفتار می تراشیدم ولی حالا چه!با جانباز دفاع مقدس و برادر شهید و واقعا معتقد به اسلام و دلسوز مردم با چه منطقی این رفتار میشود.اللهم اهدنا الصراط المستقیم.
اسفند ۱۸م, ۱۳۸۸ at ۵:۵۴ ب.ظ
مارایت الا جمیلا