۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

حقوق خواندگان در خدمت دولت احمدی!

رسانه شمائید
جنبش راه سبز - حقوق خواندگان در خدمت دولت احمدی!



سپیده کلانتریان
چندی است صاحب این قلم که خود از جامعه حقوقدانان است و به ارتباطات چند جانبه، با حقوقدانان آشناست، رفتاری از همکاران و بعضا دوستان قدیم خود می بیند که تحملش دشوار و پنهان کردنش آفت بار است. تا مدتها فکر می کردم باید زبان در دهان گرفت و دندان بر جگر نهاد و با تاسی به خداوند ستاری پیشه نمود، شاید هر کس عذری موجه دارد در رفتار خود که من نمی دانم و از آن بیخبرم. همواره می گفتم راز این آبروریزی از جانب برخی حقوقدانان- بخوانید فعله گان حقوق- در دل نهفته به که
مرا دردی است اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
ولی با شرکت برخی از این حقوق خواندگانِ در خدمت ناحق کردن حقوق مردم، در اجلاس مارس 2010 شورای حقوق بشر ژنو[1] و در دفاع تمام قد از دولت احمدی، کارد به استخوان رسید و جان به لب آمد از اینهمه دورویی و نفاق و مصلحت اندیشی و منفعت طلبی! و دیدم
که گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد!
اخبار مربوط به این اجلاس را می توانید از سایت زیر که مربوط به سازمان معلوم الحال! « دفاع از قربانیان خشونت» است و نزد همه آشنایان و فعالان حقوق بشر ایران شناخته شده است که چگونه و به دست کدام وزارتخانه دولتی و با هدف فرار از نظارت بین المللی ،تاسیس شده، بخوانید:
http://www.odvv.org/
با خود اندیشیدم موضوع خیانت برخی حقوقدانان به مردم ایران موضوعی شخصی نیست که من یا هر فرد دیگری بخواهد شخصا آن را ببخشد یا غمض عین کند. آن هم در این برهه زمانی که خون نداها و سهراب ها هنوز خشک نشده و ضجه های مادران داغدار گوش جان آدمیت را کر کرده و مدافعان راستین حقوق بشر که – نه در کلام و مباحث تئوریک، بلکه در عمل و با جان و دل- به دفاع از حقوق مردم برخاسته اند و از قضا جمع کثیری از آنان حقوقدان هم نیستند، در بند اسیرند. زهر منفعت طلبی و دورویی جان را می آلاید و روح را می فرساید و دیدم کام جان را یارای تحمل تلخی این زهر نیست. لذا تصمیم گرفتم – برخلاف میل باطنی ام- به قصد انجام وظیفه وجدانی و اخلاقی و جهت اطلاع رسانی به همگان و خصوصا جامعه حقوقدانان و دانشجویان عزیز حقوق، این استخوان را از لای زخم بیرون آورم و اجازه دهم خون دل از مجرای این زخم بیرون بریزد. باشد که گامی مثبت برداشته باشم در راستای معرفی کسانی که با چراغ خاموش در جاده منافع شخصی خود با سرعت بالا می رانند و از انجام هیچ تخلف اخلاقی ابا ندارند و چه بسا در آینده با وزیدن باد دیگر، بادبان های منافع خود را به سمت دیگری برافرازند و باز تغییر رنگ بدهند.
دور دیگری از جلسات شورای حقوق بشر در سال 2010 در راستای بررسی وضعیت حقوق بشر در کشورها، از اول تا 26 مارس در ژنو برگزار گردید که به سبب تخصصی بودن مباحث و مکانیسم های پیچیده حقوقی آن از نظر ارباب رسانه ها دور ماند. از طرف دولت ایران نیز، گروهی از حقوقدانان، اساتید دانشکده های حقوق ایران و نیز نمایندگان برخی سازمانهای غیر دولتی – بخوانید حکومتی- برای دفاع از مواضع حقوق بشری دولت جمهوری اسلامی ایران شرکت کردند. البته ظواهر امر به گونه ای حفظ شد که چنین وانمود شود که نمایندگان سازمان های غیر دولتی، با اراده ای آزاد و به قصد بیان صرف حقیقت و معضلات اجرای حقوق بشر در ایران به این اجلاس رفته اند و در کمال آزادی بیان و آزادی پس از بیان!!! به موارد نقض حقوق بشر در ایران پرداخته اند! نگاهی به لیست نهادهایی که حضور پیدا کرده اند پرده از نمایش همیشگی ایران در مجامع بین المللی حقوق بشر بر می دارد که توضیحش در این مختصر نمی گنجد و مجال دیگری می طلبد. حاضران در این اجلاس هم مصرند که به قصد کمک به وضعیت حقوق بشر در ایران به این اجلاس رفته اند. حال سوالی روشن از این افراد داریم:
آیا از کشته شدن ندا آقا سلطان، سهراب اعرابی و . . . حرفی زدید؟؟؟ آیا از تجاوز به بازداشت شدگان در کهریزک سخنی گفتید؟؟؟ آیا به بازداشتهای طولانی و مغایر با قواعد اولیه آیین دادرسی کیفری جمهوری اسلامی اشاره ای کردید؟؟؟ آیا در خصوص آمار بالای اعدام در ایران و اعدام زیر هجده ساله ها حرفی به میان آمد؟؟؟ آیا توضیحی درباره وضعیت اسفناک عماد الدین باقی، احمد زیدآبادی، شیوا نظرآهاری، منصور اسانلو، بهروز جاوید طهرانی، و صدها گمنام و صاحبنام دیگر که با جان خود بر سر قمار پیشرفت حقوق بشر در ایران قمار می کنند، ارائه نمودید؟؟؟
چقدر دلم می خواهد که صدایی از جان کسی بر خیزد و بگوید آری گفتیم تا صاحب این قلم با کمال میل عذر تقصیر بطلبد! و شاد باشد که این مصیبتها هم بیان شده و اعضاء هیات ایرانی به واقع به دردها اشاره کرده اند.
افسوس که این حرفها گفته نشده و شرکت کنندگان صرفا در پی مقاصد خود بوده اند. شگفت آنکه برخی از اینان هم از توبره سهمی دارند و هم از آغل و یارای دل بریدن و چشم پوشی از هیچ یک از این دو را ندارند. زیرا در ژست روشنفکری و حقوق بشر، پرستیژ و نام و اعتبار و محبوبیت خود را می جویند و در همراهی با کاروان دفاع از دولت احمدی نژاد پست و مقام و لقمه نان چرب خود را. غافل از آنکه
آنکه او خوبی به سیم و زر فروخت
روسپی باشد نه حوران جنان
از آنجا که نگارنده با چند نفر از این شرکت کنندگان آشنایی نزدیک دارد، می داند که چقدر سعی و کوشش و پنهان کاری صورت گرفت تا اخبار مربوط به این اجلاس و شرکت کنندگان آن در سکوت کامل برگزار گردد و در اخبار عید نوروز و چهارشنبه سوری گم شود بلکه رفتار غیراخلاقی و ضد مردمی آنها در پرده بماند و دیگران، حتی دوستان نزدیک و خصوصا اعضا جامعه حقوقی و دانشجویان از آن با خبر نشوند.
در میان ارباب علوم انسانی، حقوقدانان به محافظه کارترین جماعت علوم انسانی، خصوصا در مواجهه با بحران های اجتماعی معروف و مشهورند. من نه قصد تایید این قضاوت را دارم و نه تکذیب آن را! زیرا در میان حقوقدانان هم مانند هر گروه دیگری هم اصولگرایان تابع حق داریم و هم محافظه کاران در پی نام و منصب و منفعت. فلذا دادن حکم کلی غلط است. در برابر کسانی که نامشان را من باب حفظ آبرویشان نمی برم، کاتوزیان، عبادی، امیرارجمند، هاشمی، دادخواه، نیک بخت، نسرین ستوده، شادی صدر، سلطانی ، فریده غیرت، اولیایی فر و . . . بسیاری حقوقدانان و وکلایی از این دست شریف و پابرجا بر حق داریم که در راه عشق بازی با حق و عدالت، از جان و مال و پست و مقام و زندگی امن و راحت گذشته اند و دل در گرو عشق حق نهاده اند. اما آن حقوقدانان و حقوقبانان کجا و این حقوق خوانان کجا؟!
آنکه او نان را بت خود کرده است
کی درآید در میان این بتان
اما و هزار اما که از آنجا که رشته حقوق، مادر عدالت است و آثار و تبعات سوء فساد در اهل این جماعت چندین برابر فساد در سایر رشته هاست، لذا یک عضو غیر اخلاقی و منفعت طلب در این گروه صدمات زیادی به منافع کل مردم می تواند وارد آورد. قوه قضائیه سراسر حامی و بانی و مجری ظلم و قضاتی با اتهام قتل و جنایت! خود شاهد صادق این مدعاست!!
گاه از سر نگرانی و درد، با خود می اندیشم ما – من و برخی دوستان سابق و یاران موافق دولت دهم و اساتید لاحق دانشکده های حقوق- که شاگردان بهترین و شریفترین اساتید حقوق بودیم، اینگونه دچار بی عملی و مصلحت انگاری شده ایم، وای به حال دانشجویان معصومی که با روحی پاک و ذهنی بکر، به امید تحصیل علم حقوق و اخلاق حق مداری و آداب عدالت ورزی در کلاس درس اینگونه اساتید حقوق می نشینند. به راستی این دانشجویان عزیز و معصوم پای منبر این مدرسین چند چهره که هر لحظه به رنگی در می آیند آیا مبانی حقوق و اصول و قواعد حقوق بشر می آموزند یا نفاق و دورویی و نان به نرخ روزخوری را؟؟؟ از روضه اینگونه اساتید، محفل یزیدیان گرم می شود و اشک به چشم حسینیان می آید! یادش به خیر استاد فرزانه ای که همواره در کلاسهای درسش به شیرینی برایمان زمزمه می کرد:
روح پدرم شاد که فرمود به استاد
فرزند مرا هیچ میاموز به جز عشق
این دوستان قدیم و یاوران تازه نفس دولت احمدی بر چهره آب و رنگ روشنفکری دارند و بر زبان ذکر حقوق بشر می گویند و در کلام از نقض حقوق بشر می نالند و نهایتاً در عمل تقیه می کنند. حیف از روح های معصوم دانشجویان عزیز ما!
یاران سابق و یاوران لاحق دولت نا محمود احمدی، گویی از خاطر برده اند که گره کارها به مشیت «او» گشوده می شود و عزت و ذلت یکسره از اوست که
«تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك على كل شي قدير».
افسوس و هزار افسوس که نام استادیِ خود را در ننگ دفاع ا زقاتلین مردم می جویند و لقمه خود را در سفره به خون جوانان، آلوده جستجو می کنند. غافل از آنکه استاد بودن آن هم از نوع استادی حقوق، شأنی می طلبد که همانا شأن عدالت ورزی و اخلاق مداری است و به جوهر خون امضا نمی شود. حاشا و حاشا که حکم استادی اینان که با خون نداها و سهراب ها امضا می شود، در تاریخ دانشکده های حقوق ایران و در قلب دانشجویان، جایگاه استادی حقوق به اینان اعطا کند.


http://www.odvv.org/5001/Item/3415/Details.aspx
منبع:

http://www.rahesabz.net/story/13500/


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره می‌شود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.

نظرسنجی در رابطه با فعالیت این وبلاگ خبری

Twitter Updates

Twitter Updates

    follow me on Twitter

    درخواست همکاری:

    web counter
    سلام بر بازدید کنندگان عزیز،
    شما هم می توانید سهراب را در افزایش کیفیت و کمیت مطالب با ارسال لینک خبر و یا مطالب خودتان که به نوعی در ارتباط با خبر های روز جنبش سبز است، یاری دهید. مطلب شما در اولین فرصت درج خواهد شد. برای این منظور، مطلب یا لینک مورد نظر را به آدرسsohraabirani@gmail.com ارسال دارید.
    با تشکر از حسن همکاری شما،
    سهراب