حمیدرضا ظریفی نیا
اکنون در ۱۲ فروردین و سالگردِ روزی هستیم که بنا بر تصمیم رهبر فقید جمهوری اسلامی، مردم ایران بلافاصله بعد از انقلاب و در همان شور انقلابی، به پای صندوقهای آرائی رفتند تا طی یک رفراندم دو گزینه ایِ «آری» یا «نه» به «جمهوری اسلامی»، گزینه ای را انتخاب کنند که وعدۀ برقراری حاکمیت مردم بر مردم را داده و مقرر کرده بود در کنار دو رکنِ «استقلال» و «آزادی»، جمهوریتی بر مبنای شریعت، و حکومتی بر پایۀ خواست مردم برقرار کند؛ همانکه بعدها روز جمهوری اسلامی نام گرفت و در لابه لای استبداد و ورق های تاریخ و تمامیت خواهیِ رهبران، گم شد و به محاق رفت.
با پذیرفتن تمام فروضِ صحتِ زمانی، شکلی و حتی محتواییِ رفراندمِ دوازدهم فروردین ۱۳۵۸، اکنون می توان چشم باز کرد و بوضوح مشاهده کرد حتی نسلی که با شرکت در آن رفراندم، پایه های نظام فعلی را بنا نهاد، به اقلیتی متفاوت با سی سال پیشِ خود مبدل شده و از سوی دیگر جای خود را نیز به نسل های جدیدی داده است که اکثریتی ۷۵ درصدی از جامعه را تشکیل می دهند؛ همان نسلی که زمان رفراندم یا نبوده اند، یا حضور اجتماعی نداشته اند و امروز عموما خواستار حق تعیین سرنوشت، فضای حیاتی و حاکمیت و ضمانت سه رکن «استقلال»، «آزادی» و «جمهوریت» هستند.
از این گذشته، بازتولیدِ استبداد، حاکمیتِ مستبدان و یکه تازیِ اقتدارگرایانی که از همان بدو انقلاب، رای و انتخاب و گزینش ملت را نمایشی، تزئینی و صرفا جهت تایید تصمیمات حکومت می دانستند، ضرورت رفراندمی دیگر را بیش از پیش عیان ساخته است؛ همان ها که قصد داشتند حکومت اسلامی را به جای جمهوری اسلامی بنشانند؛ که اسما موفق به آن نشدند ، اما رسما طی این چند سال ، آنرا محقق نمودند.
نگاهی به پیشینۀ رفراندم در ایران معاصر
پیش از انقلاب ۵۷، رفراندم یا همه پرسی عمومی هنگامی صورت پذیرفت که پهلویِ دوم در زمستان ۴۱، برخی اصلاحاتِ اقتصادی- اجتماعی را به رفراندمی عمومی که نتیجۀ آن از قبل قابل پیش بینی بود، گذاشت و پیروز شد.
رفراندم بعدی، در روزهای دهم و یازدهم فروردین ماه ۵۸ و با پرسش "جمهوری اسلامی، آری یا نه" برگزار شد که سبب گردید روز دوازدهم فروردین، نظام سیاسیِ «جمهوری اسلامی» با شعار و وعدۀ استقلال، عدالت و آزادی اکثریت قاطع مردم ایران را کسب کند.
در آذرماه همان سال (۵۸)، همه پرسی بر سرِ تصویب قانون اساسی و ده سال بعد در امردادماهِ ۶۸ بر سرِ موضوع بازنگریِ همان قانون، مردم را به پای همه پرسی عمومی کشاند .
از تغییر و اصلاح قانون....تا تغییر ساختار سیاسی
طی سالیان اخیر ضرورت تغییر و تحولات بنیادین در قوانین جاریِ کشور و حتی سیاست های کلان و رهبرانِ فراقانونی، سبب گردید که بحث رفراندم به عناوین مختلف مورد بحث در محافل و همچنین مطالبات مردم قرار گرفته و فعالان سیاسی و به تبعِ آن مردم، از طرقِ گوناگون خواستار رفراندم و مراجعه به همه پرسی پیرامون «تغییر قانون اساسی»، «تغییر ساختار سیاسی»، «اصلاحات ساختاری» و مواردی مشابه شوند.
البته طیف رفراندم خواهان، از کسانی که آنرا بعنوان "اهرمی برای اصلاح قانون اساسی و رفع محدودیت ها" می شناسند شروع شده و تا کسانی که معتقد به "تغییر ساختار سیاسی کلان" و "تغییر نظام موجود" هستند، ادامه پیدا می کند. شاید بتوان گفت نقطه مشترک اکثر این گروهها نیز حول این محور دور می زند که وضعیت فعلی جامعۀ ایران، با قوانین موجود، امکان ناپذیر و چه بسا به سمت فاجعه پیش خواهد رفت و "امیدی به اصلاح" نیست.
البته انتخابات مجلسین هفتم و هشتم و همچنین انتخابات ریاست جمهوری دور دهم و حوادث پس از آن، بخش اعظمی از اصلاح طلبان و حامیان رفراندمِ (در هر قسمت از طیفِ آن) را هر روز افزون تر، مصمم تر و منسجم تر از سابق ساخته و قابل پیش بینی است که شعار "رفراندم" خواست و شعاری همگانی در سال جدید باشد.
ضرورتِ رفراندمی مجدد؛ آخرین شانسِ ...
اگر امروز بدلیل عملکرد حاکمیتِ موجود، دیکتاتوری و تمامیت خواهی جریانات، نهادها و شخصیت های فراقانونی و انتصابی، و همچنین اصلاح ناپذیریِ ساختارِ سیاسی، به قولی رفراندم دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸ را یادآور دمکراسی و حکومت مردم بر مردم نمی داند، شاید بتوان امید داشت مراجعه به همه پرسی و رفراندمِ مجدد ، گامی مثبت در مسیر حاکمیت جمهورِ مردم بر سرنوشت خودِ آنها باشد.
رفراندم و همه پرسیِ تغییر قانون اساسی، تغییر وضع موجود، یا حتی تغییر ساختار کلان که کم کم خود را از میان سیاسیون، وارد گفتمان و مطالبات حوزه عمومی می کند؛ رفراندمی است که امروز بخش اعظمی از ایرانیان خواهان آن هستند، همان رفراندمی که گسترده ترین حق انتخاب را برای مردم فراهم آوَرَد و به آنها امکان دهد بدون هیچ قید و محدودیتی، سرنوشت و قوانین موردنظر و صلاحِ خود را برگزینند؛ در واقع رفراندمی که به جای محروم کردن مخالفین از "حق نظر"، گسترده ترین امکان را برای آزادی بیان و عقیده و ابراز همان ها فراهم بیاورد؛ هر چند طی این چند سال، واژه و مقولۀ رفراندم مورد بی مهری و کم اعتناییِ بیشتر سیاستمداران قرار گرفته بود، اما اکنون به عمده ترین و فراگیرترین مطالبۀ ملت ایران تبدیل شده است.
اما آنچه قابل پیش بینی است و از شواهد امر پیداست، انتخاب اجباریِ راهِ اول توسط حاکمانی است که فکر می کنند، با مدل چینی و کره ای می توانند وضع موجود را آرام کنند؛ اما اینجا ایران است...و خیال اینکه وضعیت جامعۀ ایران به سال گذشته باز خواهد گشت، فرضی محال است...جامعه ای جوان...پویا...آگاه و با مطالباتی سبز، روبروی استبداد ایستاده است...
منبع:
http://www.rahesabz.net/story/12958/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما بلافاصله منتشر خواهد شد. این بلاگ خبری، امکانات اندکی دارد و براساس اعتماد و خودکنترلی اداره میشود. لطفا از موضوع خارج نشوید و خویشتندار باشید.